مطرود که باشی ، حتی سنگی که به طرفت می اندازند ،می تواند دلت را شاد کند...
در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند/میچ البوم/ترجمه ی پاملا یوخانیان
مطرود که باشی ، حتی سنگی که به طرفت می اندازند ،می تواند دلت را شاد کند...
در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند/میچ البوم/ترجمه ی پاملا یوخانیان
مردم ،بهشت را مثل باغ فردوس تصور میکنند.جایی که در آن می توانند بر ابرها شناور شوند و در رودخانه ها و کوه ها وقتشان را به بطالت بگذرانند.ولی این صحنه پردازی ها بدون تسلی خاطر،بی معنی ست.
بزرگترین هدیه ای که خدا می تواند به تو دهد این است:درک آن چه در زندگی ات گذشته.تا زندگی ات برایت توجیه شود.این همان آرامشی ست که دنبالش بودی."
در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند/میچ البوم/ترجمه ی پاملا یوخانیان
در هر زندگی،تصویری لحظه ای از عشق واقعی وجود دارد.
در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند/میچ البوم/ترجمه ی پاملا یوخانیان
کلمه ی تنفر کلمه ی دقیقی نیست.تنفر می تواند پر حرارت یا رها شده باشد.می تواند از دوست نداشتن یا حتی ترس بیاید.
زبان گل ها/ونسا دیفن باخ/ترجمه ی فیروزه مهرزاد
مادرم همیشه به شوخی می گوید که من ژن مادری را از او به ارث نبرده ام.
پرسیدم:"ژن مادری دیگر چیست؟"
"می دانی آن بخش از ساختار زیستی که سبب می شود زن ها هنگامی که کودکی را در خیابان می بینند قربان صدقه اش بروند.من هرگز این طور نبوده ام.
زبان گل ها/ونسا دیفن باخ/ترجمه ی فیروزه مهرزاد
قصد داشتم از "جانستان کابلستان" بنویسم اما فکر میکنم، برای نوشتن و حرف زدن در مورد این کتاب باید خودِ کتاب را بگیرم دستم و تمام 348 صفحه را برایتان بخوانم.کتاب تجربه ی جذاب ِ سفر ِ نویسنده(رضا امیرخانی)به کشور افغانستان است.میتوان تمام خاطرات ملموسش را،صفحه به صفحه و شهر به شهر حس کرد.تمام خطراتی که در این سفر با او همراه بوده،تمام برخوردهای افغان ها با او،تمام پیاده روی های ِ قبل از غروب آفتاب...همانطور که اشاره کردم،وقایع کتاب در کشور افغانستان رخ میدهد و این خودش باعث میشود ما به گونه ای با فرهنگ،منش،دین،رسم و رسومات،آداب مهمانداری،اخلاق،تحصیلات و در کل نوع زندگیِ افغان ها آشنا شویم...چیزی که میخواهم بگویم این است که این کتاب سرشار است از تجربه های ناب نویسنده که با مخاطب به اشتراک گذاشته است...این کتاب را بخوانیم و افغانستان و افغان ها را با نگاه جدیدی ببینیم...
پ.ن:ممنون از رضا امیرخانی که هربار با خوندن هر اثری ازش،باعث میشه بیشتر از قبل نگاه و قلم و حتی شخصیتش رو دوست داشته باشم.
من از پرسه زدن در شهرها بیش تر چیز آموخته ام تا از پرسشِ از کتب در کتابخانه ها!برای فهم ِ روحِ یک شهر،هیچ چاره ای نیست الا پرسه زدن.روح ِ شهر،عاقبت خود را نشان خواهد داد.شاید زیر سطل زباله ای باشد،یا روی سقف ِ آسمان خراشی،یا پشت ِ جعبه ی آینه ای...
جانستان کابلستان/رضا امیرخانی
نوع ِ مهاجران ِ افغانی که به ایران آمده اند،عمدتا از پایین دست بوده اند و بیش تر برای کارهای سطح پایین مهاجرت کرده اند،همین باعث تصویر نادرستی از افغانستان شده است.
جانستان کابلستان/رضا امیرخانی
در ایالت متحده از هر سه نفر فارغ التحصیل ِ مدرسه ی متوسطه و پاکنکوری به قولِ ما،فقط یک نفر دوست دارد همان سال به دانش گاه برود.یک نفر دوست دارد واردِ بازار کار شود و یک نفر دیگر میان هر سه نفر،کوله می اندازد روی دوش ش و می رود به سیر آفاق...اما ما...
جانستان کابلستان/رضا امیرخانی
ببسیار کم در خیابان ها زنی را می بینیم.نه سواره و نه پیاده.بعدتر می شنوم که در هرات دو خانم توانسته اند گواهی نامه ی راننده گی بگیرند،اما جرات راندن ِ اتومبیل ندارند،چون بعضی از مردان آزارشان می دهند و جلوشان می پیچند و...(البته تا همین جای کار هم هرات پیش تر است از برخی کشورهای عربی ِ اسم و رسم دار!)
جانستان کابلستان/رضا امیرخانی