یک:چند روز گذشته خبری خواندم مبنی بر اینکه زنی جوان همراه با دو دخترش،توسط شوهر معتادش بیست و یک روز متوالی مورد ضرب و شتم شدیدی قرار گرفته اند که شدت این شکنجه ها آنقدر زیاد بوده که کار به بیمارستان و بستری چند روزه میکشد.در خبر نوشته شده بود مرد در طول دوازده سال زندگی مشترک با همسرش اعظم، سابقه ی کتک زنی داشته اما به دلیل ترس،هیچ اقدامی جهت شکایت وی نشده است.علاوه بر تمامی شکنجه های جسمی که مرد بر همسر سی ساله و دخترش اعمال میکرده، توهم خیانت نیز داشته.چنانچه گاهی وارد خانه می شده و با تهمت خیانت همسرش به او، بیش از پیش او را می آزرده.در گزارش آمده،: »اعظم وقتی دارد از تهمت شوهرش به خود، حرف میزند، انگار درد بیشتری میکشد، انگار نمیتواند با این موضوع کنار بیاید و میگوید فقط خدا شاهد است که چه اتفاقاتی افتاده».....
دو:تمامی این ها را نوشتم تا بگویم،هنوز که هنوز است در جوامع بزرگ،با تمام تبلیغات رسانه ای،با تمام پیشرفت های صنعتی، با تمام گسترش علم آموزی و بقیه ی پیشرفت های دیگر نسبت به چندین سال گذشته، ما شاهد ضرب و شتم زنان در امن ترین مکان زندگی شان یعنی در خانه ی شخصی خودشان و به دست محرم ترین فرد زندگی شان یعنی شوهرشان،هستیم.زنانی که به دلیل نداشتن هیچ سرپناه و پشتیبان حقوقی یی، با تمام دردها و مصیبت های وارد شده بر جسم و روح شان، تنها سکوت می کنند.
اما اگر مبنا را بر خبری که در ابتدای متن نوشتم،بگذاریم باید بگویم بی انصافانه ترین حکم در خصوص شکنجه ی زنان به دست شوهرشان همین حکم جاری در اینجور پرونده هاست.در ماجرای پرونده ی بالا،حکم صادر شده این است که مرد راهی زندان شده اما با یک وثیقه ی بیست میلیونی می تواند آزاد شود.علاوه بر این خلا قانونی در خصوص زنان، به نظر می رسد خود زن ها هم گاهی در روند این مسائل مقصرند.که این تقصیرنیز خودش از شرایط و احکام جامعه سر چشمه می گیرد.زنی که به دلیل نداشتن هیچ سرپناهی و تنها از سر دلسوزی برای بچه هایش تن به شکنجه می دهد و سکوت می کند.زنانی که از ترس آبروریزی خود حاضرند شرایط تنش زای خانه را تحمل کنند.زنانی که تهمت خیانت می شنوند اما نمی توانند خانه را ترک کنند.تمامی این ترس ها و سکوت ها و این تن به خشونت های فیزیکی و روانی دادن ها موجب افزایش و گسترش خشونت علیه زن ها می شود.اما آیا جز این،راهی دیگر برای زنان هست؟
سه: از ۲۵ نوامبر تا ۱۰ دسامبر (۵ تا ۲۰ آذر)، با هدف ارتقای سطح آگاهی مردم سراسر دنیا، به عنوان روزهای مبارزه با خشونت علیه زنان انتخاب شدهاند. در این بازه زمانی،موج رنگ های نارنجی را در سطح صفحات مجازی دیدیم.نمادی به منزله ی مبارزه با خشونت علیه زنان...مردان و زنان،دختران و پسران با تمام تفاوت ها و نه برتری هایی که بر یکدیگر دارند،با تمام خصوصیات ِ متفاوت فرهنگی،اقتصادی،اقلیمی،زبانی و خانوادگی،می توانند از همین مناسبت ها به ظاهر کوچک اما در باطن بزرگ،بی خیال چندین سال اشتباه تاریخی و ظلم و ستم به زنان و مادران گذشته مان،با گسترش علم و مطالعه در خودشان و بسط آن در خانواده هایشان،روزهای بهتری را برای فرزندان ِ فردای جهان بسازند.ندانستن و نتوانستن است که زنان جهان ما را به سمت شوربختی برده است و می برد.پس؛ نه به خشونت را از خانواده های مان شروع کنیم.به بچه های مان از ابتدا، کنترل خشم و مهارت های زندگی را بیاموزیم و حتی خودمان هم قبل از شروع زندگی مشترک تا جایی که میتوانیم خودآگاهی داشته باشیم و تقص هایمان را بدانیم و در جهت بهبود آن نقایص گام برداریم.در خانواده به همسرمان احترام بگذاریم و جلوی بچه ها از همسرمان شکوه و شکایت نکنیم.احترام را به کودکان مان آموزش دهیم.احترام و قدردانی از کارهایی که بیشتر از اینکه وظیفه باشد، گاهی از لطف است.