تیتی عزیز!
دوست دارم دست و پای کسانی را که با دست پس میزنند و با پا پیش میکشند، قلم کنم! مخصوصاً در مقولهی عشق و دوست داشتن.
تیتی عزیز!
دوست دارم دست و پای کسانی را که با دست پس میزنند و با پا پیش میکشند، قلم کنم! مخصوصاً در مقولهی عشق و دوست داشتن.
کسانی را که دوست داریم، بااستعدادترینند در ریدن به اعصابمان! اما تیتی عزیز این را یادت نرود که ما هم در برابر این افراد، خنگترینیم در کنترل اعصابمان!
تیتی عزیز بهترین و در عین حال گهترین خصلت آدمها این است که نمیگذارند دوست داشته شوند. خودشان را در معرض دوست داشته شدن نمیگذارند و اگر هم بگذارند سریع پاهایشان را داخل شکمشان جمع میکنند. بعد یک تابلو بزرگ قرمز رنگ دستشان میگیرند تا به تو هشدار دهند: ازین جلوتر نه!
و بعدتر سرشان را روی همان پاهای جمع شدهشان میگذارند و بابت تنهاییشان اشک میریزند.
تیتی عزیز!
تا دیروز در رینگ بوکس بودم. مشت میخوردم اما بلند میشدم و برای کسانیکه از آن پشتها تشویقم میکردند، بوس میفرستادم.
اما الان گمانم در استخرم. در یک مسابقه شنا. قانون مهم شنا را هم که میدانی؟ هرچه بیشتر دست و پا بزنی، بیشتر فرو میروی و آب میخوری و زودتر غرق میشوی و دیرتر به خط هدف میرسی. قانون مهم شنا همین است که آرام باشی. دست از تقلا برداری و مسیر را بروی. بدون شالاپ شلوپ کردن درون آب.
تیتی عزیزم!
خوبیاش این است که بیشعورها زیادند. آنقدر زیاد که به همهمان حداقل یکیشان میرسد و همین باعث میشود در راه رودررویی با بیشعورها احساس تنهایی نکنیم.
یک روز میفهمی از هر طرف و در هر مکان و باهرکسی که باشی در تنهایی محاصره شدهای. و آن روز شادترین روز زندگی توست تیتی.
میپرسد فرق امیدواهی و امید واقعی چیست؟
میگویم وقتی رفتارهای یک نفر را آنطور که خودت دلت میخواهد تعبیر و تفسیر میکنی یعنی امیدواهی. یعنی خالیبندی درونی.
امیدواقعی آشکار است. نیاز به تعبیر و تفسیر ما ندارد. ازین تعبیرات و تفسیرات شخصی دست بکش تیتی.
تیتی عزیز دنیا برپایهی بیعدالتیست. تو اگر از آن توقع عدالت داشته باشی در حقش ناعدالتی کردهای.