سلام ترس من
يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۵:۰۶ ب.ظ
احساس میکنم همه چیز و همه آدمها چشم شدهاند. منتظرند خطایی از من سر بزند تا چشمها تبدیل به دست شود و دستها دور گردنم حلقه. فشار دهند. محکم. ممتد و شدید. از اشتباه کردن میترسم چون از تنها شدن میترسم. به خودم اجازه نمیدهم اشتباه کنم. میخواهم کامل باشم. صحیح. بدون نقص. بدون کمی و کاستی. بدون جوش. بدون چربی. همراه با گارانتی و خدمات پس از فروش باشم. برای همین است، ترسیدهام. از اینکه در مسیر صاف به زمین بخورم. و میخورم. چون ترسها، آدمها را به زمین میزنند. زمین گرم.
۹۹/۰۶/۰۲