تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

سلام ترس من

يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۵:۰۶ ب.ظ

احساس می‌کنم همه چیز و همه آدم‌ها چشم شده‌اند. منتظرند خطایی از من سر بزند تا چشم‌ها تبدیل به دست شود و دست‌ها دور گردنم حلقه. فشار دهند. محکم. ممتد و شدید. از اشتباه کردن می‌ترسم چون از تنها شدن می‌ترسم. به خودم اجازه نمی‌دهم اشتباه کنم. می‌خواهم کامل باشم. صحیح. بدون نقص. بدون کمی و کاستی. بدون جوش. بدون چربی. همراه با گارانتی و خدمات پس از فروش باشم. برای همین است، ترسیده‌ام. از اینکه در مسیر صاف به زمین بخورم. و می‌خورم. چون ترس‌ها، آدم‌ها را به زمین می‌زنند. زمین گرم.