تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

اپیزود آخر (مِهر)

يكشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۳۴ ب.ظ

سلام حاج آقا! صبونه‌ت رو خوردی؟ بهت گفته بودم که صبح زود می‌رم آزمایش بدم. آره باید ناشتا می‌رفتم. نه دیگه گفتم بیدارت نکنم. خودم با اتوبوس رفتم. آره الانم تو راهم دارم برمی‌گردم. جواب ندادی؛ صبونه‌ت رو خوردی؟ یه امروز من نبودما! باید شکم گشنه می‌رفتی!؟ راستی حاجی امشب می‌خوام بگم بچه‌ها برا شام بیایند. نه بابا! حالم خوبه. چیزیم نیست. دکترم می‌گفت قرصا رو بخورم سرگیجه‌هام خوب می‌شه! این چند روز که قرصام رو می‌خوردم هم بهتر بودم. نه زحمتی نیست. بچه‌ها هم خیلی وقته ندیدیم. دلم برا نوه‌ها تنگ شده. نه چیزی نیاز نیست. خودم الان یه ایستگاه عقب‌تر پیاده می‌شم، می‌رم تره‌بار می‌خرم. شما فقط یکم زودتر از دیشب بیا. مواظب خودت باش. خدافظ.

.

سلام امیر جان! خوبی مادر؟ مزاحم کارت که نشدم؟ زنگ زدم بگم امشب شام بیاین پیش ما! تولد باباته. خودش نمی‌دونه. خواستم بعد از عمری از این مدل کارا بکنم یکم حس کنم جوونم! (بلند می‌خندد). چی بهش می‌گید شما جوونا؟ سورفیریز؟ آره همون. پس بیاینا. دیر نکنیدا! نه چیزی احتیاج ندارم مادر. دیگه لازم نیست به مینو زنگ بزنم؟ یادت نره بهش بگیا. حالا اگه حواسم سرجاش بود رفتم خونه خودمم بهش زنگ می‌زنم. منتظرتونم. خدا به همراهت.

.

سلام نگار جونم! خواب بودی مامان؟ قربون حرف زدنت برم. حالت چطوره؟ مامانت کجاست؟ آره گوشی رو بده بهش... سلام الهام جون! خواستم امشب رو تاکید کنم! یادت نره‌ها. منتظریم. نه کیک رو خودم می‌پزم. بعد از ده سال می‌خوام کیک بپزم. فقط کاش مثل قدیما خوب بشه! نه فقط زودتر بیا این بادکنکا رو باد کن. من نفسی ندارم که بخوام این یه کار رو بکنم. قربونت برم. آره ساعت 4 خوبه. بیا منتظرتم.


Photo: Konstancja Nowina Konopka

نظرات (۵)

خوشتر از دوران عشق ایامٖ نیست 

بامداد عاشقان را شام نیست 

مطربان رفتند و صوفی در سماع 

عشق را آغاز هست انجام نیست 

#سعدى
پاسخ:
عشق رو به انجام برسونش:)
۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۴۷ قاسم صفایی نژاد
مادر... او رکن خانواده است و خانواده رکن جامعه.
ای کاش در این بازار داغ غربی شدن، ارکان زندگی‌مان را فدای ظواهر نکنند.
پاسخ:
و بیشتر قدرشون رو بدونیم.
۲۱ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۱۸ محیا ساعدی
چه قد واعا به این خانومه میاد دیالوگایی که براش نوشتی
پاسخ:
اخ جون:)
۲۱ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۴۶ مهدی صالح پور
این دختر سمت چپی‌ه هم بد نگاه می‌کنه نفر بغل‌دستیش رو! :D
پاسخ:
نوشتم دیالوگ دختره رو که:)
به بغل دستش نگاه نمیکنه. برو بخون روایتشو:))
۲۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۴ مهدی صالح پور
آها فکر کردم دو تماس پشت سر هم خانم سمت راستی‌ه ست.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی