یادم تورا فراموش؟!
دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۶، ۱۲:۵۵ ق.ظ
به من است که میگویم کاش فراموشی روالی نداشت. صبوری و سپردن به زمان نمیخواست. چیزی بود شبیه موی اضافهی زیر ابرو. یک منقاش دستت میگرفتی، آینهای جلوی رویت میگذاشتی و تمام... تشنگی بعد از دویدن بود. به آب سردکن میرسیدی. دهانت را لبهی شیر میگذاشتی. قلپ قلپ قلپ آب میخوردی و بعد آخیش سیرابی را میگفتی... باز شدن دماغ کیپ شده بود. دستمالی جلوی بینیات میگرفتی و تمام... شکستگی کنار ناخن بود. یک ناخنگیر میخواست و والسلام... هوس بوسهی زیر باران بود. دستش را میگرفتی، چشمت را میبستی، صورتش را جلوی صورتت میگرفتی و ... کاش فراموشی هم شبیه یخزدگی بعد از برف بود. میجهیدی زیر پتو. پاهایت را چفت میکردی در دلت و ده دقیقه بعد آب شده بود. تمام یخهای کف دستت، سر دماغت، رانهای پایت، ته قلبت. ته قلبت. ته قلبت...
۹۶/۱۱/۰۹