ادعونی استجب لکم؟واقعا؟
بچه می شوم. از آن بچه هایی که وقتی چیزی میخواهند مودب و دست به سینه میشوند... اول، آن بالای برگه مینویسم "سلام". بعد شروع میکنم برایش حرف زدن. تمام فعل ها را جمع میبیندم و به جای "تو"؛ "شما" خطابش میکنم. بعد آرام آرام حرف را میکشانم به جای اصلی. به آنجایی که بگویم چه میخواهم. برایش مینویسم. همه چیز را... آخرش میگویم: "من بچه بده ای هستم که همیشه اسمش روی تخته نوشته شده تا همه ی کلاس بفهمند چقدر او بد است و وقتی هم که معلم می آید قبل از شروع درس، اسمش را ببیند و خدمتش برسد و ادبش کند... اما تو آن معلم مهربانی هستی که آرام اسمم را از روی تخته پاک میکنی و الکی از دست خطم جلوی بچه ها تعریف میکنی تا آبروی رفته ام برگردد"... امضا میکنم و اضافه میکنم: خدایا تو نامه ها را میخوانی؟! اگر میخوانی برایم نشانه ای بگذار... بعد هم برگه ی خیس شده را تا میکنم و منتظر جواب نامه ام می مانم....