تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

خرم آن روز

چهارشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۵ ب.ظ

خب راستش،حتی روزهای تولدت هم روز خاصی نیست و هیچ اتفاق خاصی قرار نیست در آن بیفتد.در مشروح خبرهای ویژه،کسی اسمی از تو نمی برد که یادآور شود امروز به دنیا آمده ای...وسط خیابان کسی از روبرو نمی آید که خیلی اتفاقی میان جمعیت تو را به آغوش بکشد و خرسندی خود را از به دنیا آمدنت،اعلام کند.هیچ مهمانی ِ دسته جمعی یی دعوت نیستی و سورپرایز نمیشوی...زنگ و در زدن پستچی و دادن بسته های کادو پیچ شده مربوط به گذشته و دوستی ئی فراموش شده،بود و حتی مامور کنترل برق و آب هم آن روز زنگ خانه را فشار نمیدهد...در تاریک شب هیچ نور افشان یی در آسمان نیمبینی و اسمت در آسمان نقش نمیبندد...بارانی نمی بارد و حتی تو به یک پیاده روی ِ دونفری دعوت نمیشوی...در چیپ ترین حالت ممکن حتی عضو فیس بوک هم نیستی که فرت فرت دوستان پیام های تبریک بفرستند و به روی خودشان نیاورند که همه شان را تقویم فیس بوک باخبر کرده...تو حتی دیگر دانش آموز نیستی و به مدرسه نمی روی تا حداقل ابر و بادی به تخته سیاه آویزان کنند و تولدت را به شروع ِ سال تحصیلی بچسبانند...در روز تولدت حتی بانک ها،شهر کتاب ها و فلان جاهای عمومی هم بر اساس روال همیشگی شان پیامی نمی فرستند_شاید مامور فرستادن پیام ها ازدواج کرده و فکرش مشغول است و هزار گرفتاری دارد و وااااااااااا چه توقعاتی از یک آدم تازه متاهل شده_...روز تولد تو تنها روز تولد توست و این غم انگیز است که روز تولد تو با هیچ فلشی به بودن ِ هیچ آدمی ربط پیدا نمیکند.که تنها پیام هایی فرستاده میشوند که مضاف بر لطف شان میخواهند اعلام کنند که مرا دیده اند و برایشان مهم هستنم و دست از سر کچل شان بردارم و ناراحت نشوم چرا که روز تولدم را فراموش نکرده اند...روز تولدت تنها مبارک باشی میشنوی و این شور اندوه قلبت را در می آورد(!!!)که مبارک هستی،نمیشنوی......بر خلاف سال ها قبل که برای تولدم  روزشماری میکردم و از شما چه پنهان برایم مهم بود برای چه تعداد آدمی مهم هستم،امسال حتی به وجود آمدنم در اولین روز پاییز چندان چیز جدید و جذابی نبود.چراکه در بیست و سه سالگی دریافتم مبارک باشی ها و همراهی آدم ها در گفتن این جمله آنقدرها مهم نیست.مهم نیست چه تعداد آدمی در گفتن این جمله کورس میگذارند...باید بروم دنبال مبارک بودنم که حتی اگر روزی نبودم،آنقدر بودنم مهم و مبارک بوده باشد که در مشروح خبرهای ویژه بگویند امروز تولدم بوده و روحم شاد و یادم گرامی باد...

نظرات (۱۶)

۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۳:۵۱ فاطیما کیان
پس برای عطیه بانو دعا میکنم به قدری آدم ها دوستش داشته باشن و اسمش و رسمش خوب و عالی بشه که توی اخبار هم تولدش رو تبریک بگن 
تولدت مبارک بانو :)
پاسخ:
چه دعای مهربونی
ممنونم ات فاطمه خانومی
چه قشنگ نوشتی عطیه
.
تو مبارک هستی و مبارک خواهی ماند
دوستت دارم
پاسخ:
تو قشنگ خوندی:)
ملی کای خوبم:**
منم از یه سالی به بعد دیگه شوقی برای روز تولد نداشتم...امیدوارم روزی بیاد که اخبار علمی فرهنگی بگه امروز یکم مهرماه سالروز تولد بانو عطیه میرزاامیری نویسنده ی کتاب های ماندگاری چون.... می باشد ....
اومدنت مبارک خانم انار خانم
پاسخ:
دخترک مهربون.تو لطف ها به من داری:***

روز تولد بهانه ای ست تا بت یادآوری کنه ک داری پیر میشی -_- با این حال دوسش دارم :) توام دوسش داشته باش ;) تولدت مبارک...

پاسخ:
دوسش دارم:)
مرسی سارا
شاید گاهی آدم به این حس برسه که ترجیح میده تبریک های الکی نشنوه ولی باز هم شنیدن تبریک های پر محبت حال آدم را خوب میکنه. ای کاش اطرافیان می فهمیدن این حس با کمی نوازش برطرف میشه! 
تولدت مبارک عطیه جان :))
پاسخ:
ممنونم پری عزیز
بودنت پر از حس خوبه برای ما

دوس داشتتم متنتو...
تولدت پر از نور
پاسخ:
چقدر خوشحالم پس
ممنونم :)
تولدتتتتتتت مباااااااااارک با یه روز تاخیر :))
حتی اگه تولدتو تو تیوی اعلام نکنند بازم سالروز زمینی شدنت مهمه بنظرم :))))) خوب مینویسی خیلی خوب :))))

آدمهایی که روز تولدشون این شکلی مینویسن معلومه که کلی هدف تو لیست کارهای ایندشون دارن که دلشون میخواد زودتر بهش برسن 
ان شاءالله که به تک تک آرزوهای قشنگت برسی و همیشه شاد باشی :)))

پاسخ:
ممنونم ازت دختر شاد
چقدر غمگین بود ...
هیچ وقت تولد هایم را دوست نداشتم ..
پاسخ:
غمگین نبوداااا
سلام عطیه
پاییز یاد آور خیلی چیزهاست

شروع مدرسه
فصل عاشقی
رنگ رنگ ... هزار رنگ
و یاد آور عطیه
دختر پاییزی
دوست خوب چندین ساله
نویسنده ی ...

تولدت مبارک
ببخشید که با تاخیر اومدم

=))) ))) ))) ) ) ) )))))))))
پاسخ:
سلام چکاوک
ممنونم از اینکه هنوز منو میخونی و به یادم هستی
۰۳ مهر ۹۴ ، ۲۲:۳۹ خانوم گم جشکه
مبارکت باشه عزیز دلم ... راستی خوابگاه ..... اخ خوابگاه ... واخ خوابگاه ... با همه ی سختی ها شیرینه ... پر از تجربه های غمگین ... من امسال سال چهارم خوابگاهی بودنمه
پاسخ:
ممنونم دختری
چقدر اسم وبلاگت زیباست
پاسخ:
ممنون
دلتنگی این روزها دارد همه را خفه میکند
۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۳۱ فـآطمـ ه دختـرِ پـآییـز :)
خوابگاه ک واقعن عذاب آور بود :(
من برگشتم خونه ولی باز شنبه باید برم.. هیچ فک نمیکردم خابگاه اینقد سخت باشه :(
چ رشته ای قبول شدی؟
پاسخ:
ارشدم من
روانشناسی
۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۷:۱۱ بانوی شهریور
تولدت مبارک عطیه جان


راستی تو وب قبلیت من ی کامنت گذاشته بودم ارسال شد؟

 
پاسخ:
ممنونم:)
نه عزیزم.چه کامنتی؟
باشد بنای خیری
اول اینکه دیره اما خب من تازه وبلاگتو میخونم پس تولدت مبارک دوم اینکه میخواستم تو پست بعدیت نظر بذارم نشد منم خوابگاهی بودم امسال اولین یالیع که خونم اولاش خیلی سخت بود تنهایی...دلتنگی... غروب های دلگیر... اما به واقع بهترین روزای زندگی بود که خیلی دیر فهمیدم هیچوقت فکر نمیکردم دلم واسه اون روزا و حتی دیوارای پراز یادگاری خوابگاه تنگ بشه ...قدر این روزارو بدون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی