تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

سهم ما از ولنتاین(م)

شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۴۳ ب.ظ

در میان مقاله نوشتن:

دوم،سوم راهنمایی،بچه های تین ایجری بودیم که فکر میکردیم وقتی پسری به ما بخندد عاشقمان شده.در کثری از چند دقیقه با همان لبخند و نگاهِ نه چندان خاص و بلکه هم چندش،عاشق میشدیم.فکر میکردیم دوست پسر داشتن اوج ِ شیک بودن است.اگر پسری با دختری دوست میشد اعتماد به نفس دختر آنقدری بالا میرفت که به لیدی گاگا هم بگوید زکی!من این وسط با همان سن و شرط عقلی ِ تین ایجری ام هیچوقت نفهمیدم چرا آدم باید با کسی دوست شود و از پدر و مادرش مخفی کند؟چرا باید یواشکی بیرون بروند؟چرا دخترهای کلاس بعد از مدتی با همان پسری که روزها سرکلاس چنان با هیجان از او تعریف میکردند که اگر آن را ندیده بودی فکر میکردی ورژن دوی عابدزاده است(آن روزها عابدزاده و شادمهر عقیلی و حمید گودرزی سمبل پسرهای آن روز بودند)؛یکدفعه بهم بزنند و مِن بعد آنچنان خشم و شیطانی از او حرف بزنند...یکبار هم وسط کلاس پرسیده بودم:مهسا!تیمور دوست پسرت از ارمنستان برگشت؟!و نفهمیدم چرا مهسا با من قهر کرد.چرا دخترها و پسرها باید یواشکی برای هم نامه مینوشتند و از آن یواشکی تر دائم برای هم نامه ها را می فرستادند؟!..این وسط ولنتاین قوز بالا قوز بود.هدیه های یواشکی.دزدی از جیب پدرها برای خرید.قرارهای کوتاه مدت ِمخفیانه.اشک هایی برای بهم زدن دوستی با پسری که دیگر تو را دوست نداشت...آن وقت ها کافه ها زیاد روی بورس نبودند.کمتر بودند.کم و بیش محل اراذل اوباش بودند.کافه رفتن ها هم مخفیانه بود.روزهای ولنتاین بچه ها کلاس را میپیچاندند و با دوست پسرهای تین ایجرترشان یا میرفتند وسط شمشادهای پارک ها مخفی میشدند یا اگر زیادی شیک بودند و بی مبالا میرفتند کافه...یکباری هم وسط فلان کلاس کسی پرسید برنامه ات برای ولنتاین چیست؟!خواستم قپی بیایم و بگویم که خب من هم آره.گفتم ولنتاین نه ،ولنتایم!و خب حق هم باید با منی باشد که کلاس زبان میروم و سطح شعور و سواد ِ زبان انگلسی ام بیشتر از بقیه است.دعوا شد.کشمکش بین ولنتاین یا ولنتایم...کنار کشیدم...مثل الان هم که 23 سالگی ام دارد تمام میشود.کنار کشیده ام.سه بار هدیه گرفته ام.دوبار از کسی که در دوران دبیرستان دوست صمیمی ام بود.و یکبار هم از همکلاسی یی که در دوم دبیرستان،عشق های هورمونی به او هجوم اورده بودند و مرا زیاد دوست داشت...این وسط هیچوقت نفهمیدم چرا دختر پسرها باید یواشکی باهم بیرون بروند؟!چرا نباید دیگران بفهمند دو نفر هم راا دوست دارند؟!چرا باید بعد از مدتی،بعد از آن همه دل و قلوه دادن بهم فحش و لعنت بفرستند؟چرا،چرا باید فقط یک روز فقط یک روز را جشن بگیرند،برای هم هدیه بگیرند و این ادا و اصول ها؟!هرروز نمیتواند ولنتاین باشد؟هر روز هم که نه،هفته ای یک روز،ماهی یک روز،دوماه یکبار حتی نمیشود هم دیگر را فقط کمی،کمی بیشتر از قبل دوست داشت؟!

موافقین ۸ مخالفین ۱ ۹۴/۱۱/۲۴

نظرات (۷)

۲۴ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۰۶ علیرضا هادیزاده
جنبش علمداران موعود را دنبال کنید و از مطالبی مفید و متفاوت بهره مند شوید

www.j-a-m.blog.ir
۲۴ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۱۷ فاطیما کیان
مناسبتیه که بیشتر اوقات میاد و همینطوریم میخواد بره که من نفهمم هرچند با تبریک یا هدیه تازه یادم میفته ای بابا روز عشقه مثلا ! ولی ولمون کنن بابا :)) عشق که عشق باشه روز و رنگ قرمز نمیشناسه , این چیزها هم به نظرم فقط توی همون سنین داغ و جذاب و به قولی کول ! هست
الان اصلا برام هیچ جذابیت و اهمیتی نداره ...
پاسخ:
برای منم
۲۵ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۳۵ الهه سالاری
میدونی چرا مخفیه،؟
چون واقعی نیست
چون جز اشتباه چیزی نیست
ولنتاین هم ی بهونه ی الکی برای دروغ گفتن بیشتر ب همدیگه ست
http://verrajihayezehnam.blog.ir/
اولین پست اگه جدیدا دوباره پست نزاشته باشن از این وبلاگو پیشنهاد میکنم بخونین :/
پاسخ:
مرسی از پیشنهاد خوبت
چرا فک میکنی ولنتاین ادا و اصوله؟
مگه نوروز میشه هرروز باشه؟یا جشن تولد؟
اگه هرجشنی رو هرروز بخواییم بگیریم انقد تکراری میشه که معناشو از دست میده.
معلومه که هردونفری واسه خودشون در طول سال ، سالگردها و مناسبت هایی دارن که توی اون روزها جشنش میگیرن و ولنتاین یکی از اوناس!
ولنتاین یا روز عشق یه نماد ِ.زمانی ه که همه با هم هماهنگ میشن و به بهانه اون روز ، جشن میگیرن.رسمی ترش میکنن.برنامه میریزن واسش.چرا فک میکنی ولنتاین ُ ادم میگیره که ابراز عشق کنه اونم فقط توی "همون روز"؟
چرا نباید ولنتاینی وجود داشته باشه؟
جشنای ما خیلی کمه.به نظرم باید از این روزا بیشتر داشته باشیم.
البته بگم منکر زیاده روی بعضیا نمیشم توی این روز ولی این چیزا توی همه مناسبت ها وجود داره
و البته که رابطه هایی که واسه خوش گذرونی ِ نباید اصلا راجع بهش صحبت کرد و این چیزارو بهش ربط داد
باید بنا رو بذاریم روی واقعی ترها
بعدشم عابدزاده مگه مال دوران ِ توعه اِی هفتادی؟:))
پاسخ:
مال اواخر دوران منه!
من 71 ام

سلام،
از همسایه هام سوالهایی میپرسم. هر کس دوست داشت جواب میده و نداشت نمیده. جواب دادن یا ندادن، یک انتخابِ شخصیِ. یعنی اختیار، یک اصلِ برای تحقیق هام. لبخند.
تو هم همسایه ام بودی با وجود اینکه کامنت نمیدم. دوست داشتی به سوالم جواب بده و اگه خواستی و مزاحم نبودم برای سوالهای بعدی هم پیشت میام.

اولین چیزهایی که یادته، اولین تصاویر زندگیت، مربوط به چند سالگیته؟ واضح یا مبهم فرقی نداره، اولین چیزی که تو ذهنت مونده و به یاد میاری برای چند سالگیته؟

ینی تو همونی هستی که سه صغحه واست تایپ میکنن بعد فقط مینویسی دقیقا!! -_-
 بقیه شو جواب نمیدی؟
پاسخ:
مشکل من با ولنتاین اینه ک بچه بازی شده
الان بیشترین تبِ ولنتاین تو رنج سنی نوجوونه
فقط و فقط ی روز برا عشق گذاشتن از نطر من ی جوریِ
سالگرد ازدواج؛سالگرد آشنایی،سالگرد رفتن زیر ی سقف
اینا ی تاریخای اختصاصیِ
مخصوص خودته
+این حرفا رو منی دارم میزنم ک بابام روزای ولنتاین برا مامانم کادو میخره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی