از امروز که باران بارید، تا آخرین روز از زمستان شاهد بوی شلغم سوخته در سطح سوئیتهای خوابگاه خواهیم بود.
دینگ دینگ دینگ...
از امروز که باران بارید، تا آخرین روز از زمستان شاهد بوی شلغم سوخته در سطح سوئیتهای خوابگاه خواهیم بود.
دینگ دینگ دینگ...
قبل ازینکه برم کربلا، هجومی از توصیفات مختلف ازین شهر بهم وارد شد. هرکسی یه چیزی میگفت. هرکسی از حسش میگفت و عجیب اینکه حس نود و نه درصد ادما شبیه بهم بود. همه یکصدا میگفتند کربلا! کربلا غم داره... اما نداشت. واقعا برای من نداشت. من نترس ترین و آروم ترین آدم دنیا بودم توی کربلا. عجیب ترین حس ها رو توی کربلا و نجف داشتم. یادمه وقتی برای اولین بار داشتیم میرفتیم حرم، توی یه کوچه ی باریک بودیم. یهو دیدم حنا زد زیر گریه. سرمو آوررم بالا دیدم گنبده. گنبد حضرت عباس. گریم نگرفت. ماتم برد. بعدم خندیدم. به پهنای صورتم خندیدم. دستمو اوردم بالا و گفتم: بح بح. سلاملکم. دقیقا انگار رفیقم رو دیدم. کربلا برای من مظهر آرامش بود. کاملا متناقض با تمام حسایی که بقیه بهم گفته بودند. یه شب تو حرم که بودم،دقیقا روبروی ضریح یه رازی رو که مدت هاست تو دلمه رو زیر زبونم گفتم. بعد زدم زیر گریه. ولی گریه ی سفید. غم سفید. انگار یکی دستشو گذاشته بود رو قلبم میگفت حالا گریه چرا؟! درست میشه رفیق. رفیق... رفیق... قشنگ رفیق بود. امشبی که یهو فهمیدم فلانی فوت شد، دلم گرفت و زدم زیر گریه. بعد از یکماه دلم برای کربلا تنگ شد. برای اینکه یکی بیاد بزنه سر شونه م و بگه: حالا گریه چرا رفیق؟!
خواندن یعنی پوشاندن چهره و نوشتن یعنی نمایاندن آن.
راه های برگشتن به خانه/ آله خاندرو سامبرا/ ترجمه ی ونداد جلیلی
به مادرم و پدرم فکر کردم و به خودم گفتم پدر و مادر من چه قیافه ای دارند؟ اما پدر مادر خود ما هیچوقت قیافه ندارند. ما هیچوقت آنها را درست نمیبینیم...
راه های برگشتن به خانه/ آله خاندرو سامبرا/ ترجمه ی ونداد جلیلی
ماجرا از آنجایی شروع شد که یکی از دوستانم، در گروه تلگرامیمان عکس چند
وسیله را فرستاد و زیر عکس نوشت: «حدس بزنید مورد استفاده این وسایل چیه؟»
اولش همگی انداختیم روی شوخی، خنده و جوابهای نامربوط میدادیم تا اینکه
دوستم خیلی جدی برایمان گفت که این دو وسیله را در جهزیهی یکی از
آشناهایشان دیده است. پشمک ساز و پاپکورنساز!... ادامه...
آدم هایی که در خواب میآیند و حرف میزنند و هستند کجا می روند؟ بقیهٔ زندگیشان کجاست؟ آیا آنها زندهاند و ما رویای آنها هستیم؟ یا ما زندهایم و در رویای آنها گاهی حضور داریم؟ چقدر بی مرز و راحت اند، دیوار ندارند، زمان ندارند، تابلو ندارند، مرز ندارند، و ما از هرجای زمان شان می گذریم به جایی دیگر. آیا جهان آنها تکامل یافتهٔ جهان ماست؟ ایا ما هم وقتی به آنها پیوستیم هرجا که بخواهیم با یک اراده میرویم؟ در هر زمانی ؟ به هر خانه و شهری؟ کنار هر آدمی؟ چقدر دلم برای پری تنگ شده! چرا خیلی از آرزوها راهش به گور است؟
تماما مخصوص/ عباس معروفی
از هزارتا آدم یک رفیق سوا کن، از آن یکی هم بترس.
تماما مخصوص/ عباس معروفی
فرهنگ زبان نمیطلبد، باید دل گرو گذاشت. گاهی پوششها و روکشها نمایشی است برای نگه داشتن مرزها. مرزها هم نمایشی است. برای جدا کردن فرهنگها. آدمها را نمی شود به صرف زبان و فرهنگ از هم سوا کرد، در جنگ ها و مصیبتها که همه نیازمند و یکسان می شوند، فرهنگ بشری با زبان انسان اولیه به همه چیز فرمان می راند، آن وقت زمان تفاهم است و نقاب ها فرو میافتد.
تماما مخصوص/ عباس معروفی
ما نسل بدبختی هستیم. دستمان به مقصر اصلی نمیرسد، از همدیگر انتقام میگیریم.
تماما مخصوص/ عباس معروفی
من حجاب دارم و تنها چیزی که باعث شده هنوزم حجاب بگیرم اینه که به کسایی که حجاب ندارند بگم که ما باهم دوستیم. ما باهم آرزوهای مشترک زیادی داریم. علایقمون خیلی وقت ها یکسانه و در کل هیچ تضاد بزرگ و غیر قابل باوری بین مون نیست...
اما خیلی از به ظاهر مذهبی های ما گند میزنند به این باور. اونقدری که حرکت متناقض خانم نامداری منو آشفته کرد مطمئنا بقیه رو شوکه نکرد. چون دوگانگی اعتقادی اون فرد رو نشون داد و مردم ما هم ظاهر بین میاند همه ی معتقدین به حجاب رو محکوم به این تناقض میکنند. از حرکت مضحک وزیر جدید خانم هم مبنی بر حجاب گرفتنش چیزی نمیگم. من خودم یکی از مخالفای دو آتیشه ی حجاب اجباری ام. بطوریکه یه بار دم مترو گشت ارشاد دیدم و دویدم داخل سالن و به دخترا و خانما میگفتم از در پشتی برند چون دم فلان در گشت ایستاده!
حجاب اجباری و حرکت به شدت زشت و منفور گشت ارشاد رو توهین میدونم به اعتقادای خودم. الانم عصبانیم و پر از خشم. امیدوارم کلیپ تذکر مامورای انتظامی به اون خانم رو ندیده باشید. اگرم دیدید که هیچی. اگر ندیدید هم نرید دنبالش.
من تا جایی که فیلترینگ اجازه میداد نظر و عقیده م رو توی این مطلب نوشتم. بخونید و بدید دوستاتون هم بخونند.
و اینکه "ما همه باهم رفیقیم:) "