تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

دردهای پوسته گردویی

چهارشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۲۹ ب.ظ

از نوشته های قدیمی که بلاگفا قورتشان داد:

مثلن در حال خوردن غذای مورد علاقه ات هستی.میجوی.ملچ ملوچ میکنی.میجوی.در بین خوردن نفس عمیق میکشی و همینطور لذت پشت سر لذت.یکدفعه،یک آن یک ریگ کوچک میرود زیر دندانت.تا چند ثانیه دست از جویدن بر میداری و اگر موقعیتش باشد میدوی در دست شور و هرآنچه توی دهانت بوده را خالی میکنی.تف میکنی.دندانت اما تا چند ساعت درد میکند.درد،جای لذت خوردن غذای مورد علاقه ات را میگیرد...یا بیاییم نزدیک تر...صبح لقمه ی نان و پنیر و گردو میگیری.در بین هجوم گرسنگی،لقمه را گاز میزنی.یک گاز.دو گاز.گاز سوم را که میزنی پوسته گردویی که در لقمه ات جا خوش کرده فرو میرود تو دندانت...حالا اینها،همه ی این ها مثال همان خوشی ها و شادی های ماست...داری روی خوشبختی و شادی راه میروی که یکدفعه پایت به سنگی گیر میکند و میخوری زمین.ممکن است دهنت خون بیاید.ممکن است پایت رگ ب رگ شود.حتی ممکن است سرت بشکند.بعد خوشی را تف میکنی همان کنار و درد پایت را در آغوش میگیری...رابطه با آدم ها هم همینطور است...فکر میکنی که اوه.چقدر خوب.چقدر عالی.چقدر خوشبختی.میجوی.میجوی.میجوی.یک آن ،که خوشی اش،خوشمزگی اش رفته زیر دهانت،همان پوسته گردوهه فرو میرود توی دهانت و آخ...درد پوسته گردویی یک ساعت است،دو روز است،نهایت یک هفته است،اما دردهای سقوط از بدی آدم ها،دردهای سنگ های درشت ِ خوشی ها،دردهای مسخره ی تهمت ها،دردهای بیماری ِ روانی ِ آدم ها،دردهای خالی شدن و سررفتن ِ عقده ی دیگران تا کجا،تا کی ادامه دارد؟...

۹۴/۰۹/۲۵
.

نظرات (۷)

۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۸:۱۰ شهربانو جهان
من اومدم بلاگ :) زود باش دوسم داشته باش -_-
پاسخ:
بگذار کمی فکر کنم:))
=))) ))) ))) ) ) ) )))))))))

تا عطیه مینویسد باید به نت آمد.
پاسخ:
:)
۲۸ آذر ۹۴ ، ۱۰:۲۶ شهربانو جهان
نه نه نه قبول نیس ... منو بی فکر دوس داشده باش 
۲۸ آذر ۹۴ ، ۱۶:۴۲ ّبانوی شهریور
دوست یا عزیزی که از زندگیت میره بدون اینکه احساس تنفر نسبت بهش پیدا کنی بیاد براش ارزوی سعادت وخوشبختی کنی و بسپاریش ب خدا

ینی هممون عمومی گفتم
پاسخ:
من واقعن ربط کامنتای شما رو با نوشته م نمیدونم و اگه کامنتای شما کمتر رنگ ُ بوی نصیحت داشته باشه خیلی بهتره
۲۹ آذر ۹۴ ، ۰۱:۱۶ شیکسون (^_^)
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای/فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد

بعدا شاید بیام نظر دیگه ای هم بدم.
ولی موقع خوندنش کلی دردم گرفت :|
این آخری بده...بدتره نه...خیلی بدتر...
سلام
از رادیو وبلاگیها خدمت رسیدم
خسته نباشید ( آیکون یه کف مرتب )
پاسخ:
سلام
باعث افتخاره:)
ممنونم
۳۰ آذر ۹۴ ، ۱۳:۱۸ بانوی شهریور
نصیحت نبود

دیگه کامنت نمیذارم ک شمااذیت نشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی