مُهرههای سیاه و سفید
شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۱ ب.ظ
یک سمت مغزم میگوید: شکست خوردی.
آن سمت مغزم میگوید: آدمی به دنیا میآید که تجربه کند. آدم بیتجربه مُرده است.
سمت قبلی میگوید: چرا تجربهها به شکست منتهی میشوند؟ چرا یک بار این تجربه شادی عمیقی روی قلبت نمیگذارد؟
سمت مهربانتر بغلم میکند و میگوید: چون تجارب ناخوب ما را بزرگتر و وعمیقتر میکنند.
بعد دعوایشان میشود. یکیشان با سیلی نوازشم میکند، یکیشان با منطق مهربان خودش.
کاش رهایم میکردند. حداقل برای مدتی. میخواهم هیچکس در گوشم وراجی نکند. مخصوصا این دوموجود سیاه سفید مغزم.
۹۹/۰۷/۱۹