8
این چه مسخره بازی یا سحریست تیتی؟ اینکه سرگرم کارم هستم، سرم شلوغ است، وقت سرخاراندن ندارم ولی یک آن، یک لجظه خودم را در جایی دور، در آن سالهای خوابگاه و تهران میبینم. همین الان در حالیکه در حال خواندن یک مطلب در مورد بورس بودم، داشتم توی پیادهروهای آریاشهر قدم میزدم. در سرما و غروبش.
سلام
وقتی قسمت نظرات پُست هات بسته ست ، آیا معناش از طرف شما این هست که نمیخوام کسی برای اون پست نظر بذار یا چیزی غیر از این؟
15-) آره - توی گذر زمان انسان متوجه خیلی چیزها میشه....
16-) از خیلی چیزها خبر نداری و.... زندگی پیچیده تر از اونی هست که داریم بهش نگاه میکنیم. واقعیت زنگی رو برعکس متوجه شدی. سقراط توی یکی از بحث هاش با سوفسطائی ها به راحتی نشان میده چنین چیزی نیست. داری فقط یک قسمت از عالم آفرینش رو میبینی.
17-) جمله خوب و زیبائی هست. خیلی مهم هست که انسان با خودش صادق باشه.
18-)با جمله خط اولت موافقم و با دومی نه. تعبیر و تفسیر کردن یک جمله یا یک تجربه دلیلی بر واهی و غیرواقعی بودن اون نیست.
19-) قبول دارم :) البته نه تنهای تنها. خدا هست ، میشه حسش کرد.
20-) شاید اون بی شعوری که داری ازش صحبت میکنی حامل یادگیری یک درس یا پیام برای تو باشه. درسی که باید یاد بگیری و ازش بگذری.
میگن:
هر دیداری در زندگی ما توسط نیرویی الهی طرح شده
اگر ما به سمت غریبه ای سوق داده می شویم ،
حتما قرار است چیزی از او بیاموزیم.
زندگی
بسان رودخانه ایست که
هرگزنمیتوان به آب رفته دو بار دست زد.
جریان آبی که ازمقابلت گذشت
غیرقابل بازگشت است
هر آدمی که سرراه تو قرار بگیرد درسی به تو میدهد و میرود
ازلحظات زندگیت لذت ببر.
موفق باشی