تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

مو خرمایی

يكشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱ ب.ظ

ماجرای دوستی ِ شگف انگیز من و مو خرمایی طولانی ست و باید حتمن بنشینید جلوی رویم تا با تمام هیجان دستانم را تکان بدهم و برایتان بگویم...تنها وسط کتابخانه کشیده شدم به اینجا تا بگویم:

پله ی سوم ِ منتهی به کتابخانه برایم مقدس شد...پناهگاهی دو نفره که رویش مینشینیم و برای هم میگوییم..آنقدر میگویم که ناگهان دستانم را محکم میگیرد...و آنقدر میگوید که ناگهان حس میکنم باید از پهلو بغلش کنم...دستانم را میگیرد و من از پهلو بغلش میکنم...و فکر میکنم نشستن روی پله های سرد را برای اولین بار است که دوست دارم...