تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

امسال این موقع

جمعه, ۱ شهریور ۱۳۹۸، ۰۴:۲۴ ب.ظ

نشستم در دفتر روزنامه. زیر کولر. روی میزی که یک شیشه از فلان گیاهی که نمی‌دانم چیست رویش هست. موسم روی روزنامه‌ای‌ست که داستانی از من در آن چاپ شده. صدای کیبورد می‌آید. صدای یک موسیقی آرام از دور می‌آید. گاهی صدای بحث این و آن بر سر فلان خبر می‌آید. آدم‌های اینجا را کم و بیش می‌شناسم. برایشان نوشته‌ام. قبل‌ترها از دور با آنها مکاتبه داشته‌ام. یک کارت خبرنگاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان الان توی کیفم هست. بوی سیگار می‌آید. بوی میوه. بوی عطر. بوی کاغذ. بوی باد کولر بر روی کاغذها. جمعه است. اینجا شبیه هیچ کدام از جمعه‌های قبلی نیست. شبیه تابستان پارسال نیست. من شبیه تابستان پارسال نیستم. دنیا شبیه پارسال نیست. گرما شبیه پارسال نیست. این بوها هم شبیه هیچ کدام از روزهای تابستان قبلی نیستند. تابستان قبلی سرد بود. درونم. روحم. ذهنم. تابستان قبلی تاریک بود. عنکبوت داشت. ترس داشت. ارتفاع داشت. پرش داشت. زلزله داشت. غم داشت. تابستان قبلی دالان غم بود. دالان غصه. دالان ترس. دالان آشفتگی. تابستان قبلی شب بود. تب بود. تابستان قبلی دوستی نبود. دلی داشتم که در آن حشرات بودند. حشرات موذی که می‌چسبند، می‌مکند و ولت نمی‌کنند. ولم نمی‌کردند. سرگردانم کرده بودند. ویلان. حیران. تابستان قبلی مانده بود. کپک زده بود. جلوتر نمی‌رفت. مانده بود روی ستون استرس. سر پل آشفتگی. دور میدان ویرانی. این تابستان شبیه هیچ تابستانی نیست. مثل آن تابستان که شبیه هیچ تابستانی نبود. مثل من که شبیه هیچ وقتی از خودم نبودم. مثل الان که شبیه هیچ وقتی از خودم نبوده‌ام. نشستم توی دفتر روزنامه. سردم شده. کولر بالای سرم با شتاب زیاد هوای سرد را می‌زند توی سرم. بچه‌ها به من نسکافه تعارف می‌کنند. من نسکافه نمی‌خورم. من شیرینی همین روزهایی که گذشت و می‌گذرد و نمی‌ماند را می‌بلعم. زیر کولر. روی صندلی چرخ‌داری که کوتاه است. روی میزی که گیاهی دارد. کنار روزنامه‌ای که ویژنامه جشنواره است و صفحه‌ی یکی مانده به آخرش نوشته من چاپ شده.

 

 

پ.ن: دوست دارم گهگاهی بیام و اینجا بگم: «هنوز کسی وبلاگ می‌خونه؟ هنوز کسی وبلاگ منو می‌خونه؟»

نظرات (۱۶)

۰۱ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۱۱ مصطفا موسوی

ما بلاگرای پیر از رو نمیریم :))

پاسخ:
:)
۰۱ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۱۶ کارمند مجرد

به حالتان غبطه می خورم کار حرفه و درآمدتان(با همه سختی هایش و مصائب به خصوص در حوزۀ مطبوعات) با نوشتن است

ارزویی که برای من هیچ وقت محقق نشد

علیرغم کلی نوشته که افتخاری و به دعوت رسانه ها برایشان نوشتیم و فرستادیم از جهت زکات دانش و علم تخصصی

بله! هنوز هم بلاگرهای عاشق و حرفه ای هستند و هم وبلاگ شما خوانده می شود

 

پاسخ:
شما لطف دارید.
و خوشحالم بابت خونده شدنم.
۰۱ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۵۰ ...:: بخاری ::...

سلام.

عرض کنم که، من هنوز وبلاگ می خونم. مطمئنم خیلیهای دیگه هم می خونن.

 

+ خوووب بگذره کاشکی. کدوم روزنامه حالا؟

+میگم حالا اینجا همونجاس که همیشه میخواستی باشه؟

پاسخ:
سلام
به به. تو آسمون دنبالت می‌گشتم خانم بخاری.


+اصفهان زیبا.
+تقریبا آره:)

بله (':میخونیم

پاسخ:
هورااا
۰۱ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۴۲ ...:: بخاری ::...

اختیار داری اسمون کجا بوده ما همین بغلیم :)

 

+ ع اصفهان زیبا؟ طنز میخوای بنویسی ینی؟ ب نظرم طنز بود

+ خب. الحمد. خوش بگذره بهت پس :)

پاسخ:
نه طنز نیست!

آره عطیه جان دل ما هنوز وبلاگتو میخونیم و دوستش داریم چون تو دوستش داری 

پاسخ:
منم شما رو دوست دارم:)

اره فک کنم

بله میخونیم

پاسخ:
به به.

کاش بیشتر اینجا می نوشتی.

 

پاسخ:
می‌نویسم:)

خوشحالم برات عطیه جون 🌹

موفق و موفق و موفق تر بشی ان شاءالله 💚

پاسخ:
ممنونم ازت:**

می‌بینی چقدر عجیبه که تو یک سال حال آدم می‌تونه از این رو به اون رو شه؟

پاسخ:
آره و امیدوار کننده‌ست:)

بله عطیه .. بله !💙

پاسخ:
خوش به حالم پس:)

سلام

بله که می‌خوایم🙂

سلام عطیه جان 

منم همیشه سر می زنم و مطالبتو می خونم .

پاسخ:
سلام
اخ جون:)
۱۰ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۲۶ سمانه (رنگی)

من میخونم😭

تو رو خدا بنویس

من خواننده خاموشم

از طریق آر اس اس همیشه دنبال می‌کنم

پاسخ:
عزیزم:))
:**

میخونمت =))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی