تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

عرفان در نوای کمانچه‌ی کلهر

چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۶ ب.ظ

کیهان کلهر، قطعه‌ی آخری که در کنسرتش زد همان قطعه‌ی معروف «شهر خاموش» بود. بلندگو را دستش گرفت و با همان لحن خودمانی خودش برایمان گفت که این قطعه را به قربانیان بمباران شیمیایی حلبچه تقدیم می‌کند. بعد ادامه داد که وقتی خبر آن بمباران را می‌شنود به شدت غمناک می‌شود و بعد تصمیم می‌گیرد چنین قطعه‌ای را بسازد. گفت قطعه با ریتم پایینی آغاز و سپس آرام آرام اوج می‌گیرد. دقیقا شبیه جهان هستی. ما با غم‌هایی که به سویمان می‌آیند غمگین می‌شویم، جهان برایمان تاریک و تیره می‌شود، در کنج خود می‌رویم اما رفته رفته زندگی در ما جان می‌گیرد. زندگی در جریان است و جهان هستی برای چیزی صبر نمی‌کند. غم‌های ما هم دیر یا زود رنگ می‌بازند و ما مجبوریم به زندگی برگردیم.

راست می‌گفت. وقتی شروع به نواختن کرد چراغ‌های کل تالار خاموش بودند. در پایان، وقتی قطعه به اوج خود رسیده بود و چشم‌های همه‌ی ما خیس، تمام چراغ‌های سالن روشن شده بودند. 

حالا نماد تمام پرتگاه‌های زندگی برای من همین قطعه شده. شهر خاموش. گریه‌هایی که در پس نواخته شدن آن ساز کردیم و بعد وقتی چراغ‌ها روشن شده بود و نواختن به اوج خود رسید، اشک‌های خشک شده تبدیل به لبخند و دلی قرص شدند.

۹۸/۰۴/۰۵
.

نظرات (۱)

۰۵ تیر ۹۸ ، ۲۲:۳۸ یه بنده خدا
کیهان خانِ کلهر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی