بهش گفتم:
یه مدت ریزش موی شدید داشتم.هرکی منو میدید اولین حرفی که بهم میزد این بود:عطیه چقدر کچل شدی.و طبیعی بود که پق دلم بشکنه و برم تو این فکر که اع جدی جدی کچل شدما...زمستون پارسال رفتم یه دکتر معروف-نه اینکه قبلش نرفته باشما.هر راهی رو که همه میگفتند امتحان کرده بودم.از روغن شترمرغ خوردن و زدن به سرم تا انواع بخارهای ویتامینه!!!-به محض سلام کردنم روسریم رو برداشت،دست کرد لای موهام و گفت درست شدنی نیست.نهایتش بتونم جلوی بدتر شدنش رو بگیرم...از مطبش تا خونمون رو گریه میکردم.ماه بعدش پا شدم رفتم ی دکتر معمولی.آزمایش نوشت برام و وقتی جواب آزمایشو گذاشتم جلوش گفت مشکل هورمونی ه.درست میشه.درست شد.یکساله که بعد سلام،توی مهمونی ها از کسی نمیشنوم که اع کچل شدیا...موهام قابل تحمل تر شده.....حالا این حکایت همون حال خراب ماست.حال خراب توئه.باید خوب بشه.چیزای بزرگ خوبش نمیکنند دلیل نمیشه که خوب شدنی نیست.بچسب به راه های دیگه.این نشد اون یکی.خوب میشه.ی روزی خوب میشه.زمستون دیگه...زمستون دیگه...فقط برو دنبالش که خوب بشه...کم نیار...شاید مشکل از تو نیست...از هورموناست...هورمونای غم هورمونایی شادیت رو میخورند...