تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

سلاخ خانه ی شماره ی 2 با آهنگ ترکی-استانبولی

جمعه, ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۱۹ ب.ظ

حدود ده حمام در طبقه ی هم کف خوابگاست.که هرکسی از هرجای این ساختمان باید پله ها را یکی یکی پایین بیاید تا برسد به این حمام ها.در یکی از حمام ها ماشین لباسشویی ست.در ِ یک کدامشان خراب است و من تا به حال به آن دوتای آخر سرک نکشیده ام.تنها پناهگاه من در این خوابگاه حمام است.حمام شماره ی 2 .که چراغش سوخته.تنها روشنایی اش از لامپ ِ راهروست.روزهای زیادی چهار طبقه را با حوله ای رو شانه ام،دویده ام و خودم را رسانده ام به حمام شماره ی 2 و از آنجایی که زیر چراغ سوخته ایستادن و دوش گرفتن زیاد نرمال نیست،حمام خالی ست...شب های زیادی خودم را انداختم درونش و تنها شیر را باز کرده ام و تنها شیر باز بوده و من خودم را چسبانده ام به در ِ حمام و به آب هایی که سقوط میکردند،نگاه کرده ام...پنج خط با دستان یخ کرده نوشتم تا بگویم:لازم نیست آدم همیشه با چشم هایش گریه کند.روزهای زیادی،شب های بسیاری نشسته ام پشت در حمام شماره ی 2 و به سقوط آب ها نگاه کرده ام و اشک نریخته ام و اشک ریخته ام...مثل همین امشب که دختر حمام شماره ی 1 آهنگ ترکی هم میخواند...

۹۴/۰۸/۱۵