خلسه
يكشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۶، ۰۴:۰۹ ب.ظ
یک ساز کمانچه است. ممتد نواخته میشود. غم را یواش یواش بزک میکند و ملاقه ملاقه میریزد توی دلت. دلت هری میریزد پایین اما حالت را بد نمیکند. به قول فاطمه آخرش هم شبیه گفتن « ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت» تمام میشود... القصه شش دور، دور زدم توی مخاطبین گوشیام. هی هم زدم. هی دنبال کسی گشتم که این موسیقی را برایش بفرستم. کسی که بعد از شنیدنش بدانم و مطمئن باشم جگرش آتش میگیرد اما از شدت درد لذتبخشش چشمانش را روی هم فشار میدهد و آخر سر همان حرفی که میخواهی بشنوی را میگوید و دلت را ویلان میکند... کسی نبود... بعد هی ممتد کمانچههه جیغ کشید و نواخت و اخر سر فریاد کشید: ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت...
۹۶/۱۱/۰۱