تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

ای سرای امید!!!

دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۳ ق.ظ

عمویم برای کاری رفته است سفر. سفر به یک جای دور. سئول. برایش پیام می‌فرستیم و حال و احوال می‌کنیم. برای‌مان عکس می‌فرستد و خوشُ بِش می‌کند... آخر ِ آخر تمام مکالمه‌ها به این حرف ختم می‌شود: " خوش به حال‌مان که ایران را داریم. با تمام کمبودهایش"...
من فاز عمویم و حتی دلیل حرفش را نمی‌فهمم. اما دوست دارم روزی این حرفش را درک کنم...