کی از همه کتابخون تره؟!!!
عمویی دارم که بر طبق شواهد و اسناد و راویان از همان دوران طفولیتش کتاب خوان بوده.آنقدر کتاب میخوانده که اگر حرف از اپاندیس درد بزنیم برایت شونصد مقاله ردیف میکند و اگر بگویی سلمانی محل موهایم را زشت کوتاه کرد در باب اولین آرایشگر حرف میزند.الغرض اینکه شما کافیست بشینی و با او شروع به صحبت در مورد کتابی کنی.آخر سر خودت با خودت درون خودت به این نتیجه میرسی که چقدر خنگ و کتاب نخوانده ای!قشنگ مخت را در فرغون میگذارد بسکه لامصب باسواد است...هر بار هم یک کتاب معرفی میکند و میگوید:ببین این کتابو حتما بخونیا!بعد ازت میپرسم خوندی یا نه!...امشب هم بحث سر کتاب های امیرخانی بود.(وجه مشترک مان این است که جفت مان امیرخانی و قلمش را دوست داریم و عاشق سفریم!)...آخر سر هم کتاب قیدار امیرخانی را برایم آورد و گفت:بیا برو اینو بخون.با چشمانی که از خوشحالی برق زده بود بادی در غبغب انداختم و گفتم:من اینو خوندمش!کتاب روی هوا خشک ماند.آرام آرام اوردش پایین و ضربه ی نهایی را زد:بده به کسی که نخونده!رفیق کتابخون اهل مطالعه داری که؟!بده به همون اگه نخونده!