تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

وفاداری

شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۰۲ ب.ظ

در قسمتی از کتاب"در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند" ماجرایی وجود دارد که مردی با وجود اینکه دوست ِ صمیمی اش در حالت ِ مستی به همسرش تجاوز میکند،زمانیکه در همان حالت مستی دارد خودش را در دریا غرق میکند،با تمام قوایش به کمکش میرود و او را نجات میدهد و در آخر جان خودش را از دست می دهد...وقتی راوی این ماجرا را برای ِ پسرِ مرد تعریف میکند،اضافه میکند که "پدر تو بخاطر وفاداری در رفاقتش کشته شد"...پسر در جواب میگوید مگر آدم ها بخاطر وفاداری میمیرند؟...زن میگوید:نمی میرند؟مذهب؟حکومت؟مگر به این چیزها وفادار نیستیم؟گاهی تا پای جان...آدم ها بهتر است بهم وفادار باشند...

همین جمله کافی بود تا اشکم در آید...وفاداری....به گمانم این روزها به آدمی نیاز داریم که نه پول داشته باشد،نه زیبایی،نه علم،نه حتی هوش وعقل...تنها و تنها وفادار باشد...که وفاداری یعنی همیشه و همه جا در کنارت ماندن و بودن.که در قاموسش رفتن نباشد.که با جان و دل بماند و با جان و دل برای ماندنت هرکاری بکند...