تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

من سومین نفر آن دو نفرم

جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۷ ب.ظ

فرم هایی دادند دستمان که بیایید این ها را بگیرید و مشخص کنید برای سال آینده دوست دارید با چه کسانی هم اتاق شوید...فرم ها را گرفتند دست شان و تک تک شان چیزی فراتر از خوره افتاد به جانشان و کل خوابگاه را ولوله گرفت.که ای داد و بیداد سال دیگر با چه کسی دمخور شویم.خیلی ها همان هم اتاقی های امسالشان را مدنظر گرفتند و کسانی هم مثل من برایشان چندان مهم نبود و اندکی هم شروع کردند به مصاحبه گری در خوابگاه که ببینند با چه کسانی میتوانند سازگار شوند.چندین بار در این چند روز گذشته گوشی ام زنگ خورد و احضار شدم به نمازخانه،اتاق سایت،روی پله های فلان طبقه و...سوال ها ازین قبیل بود:شما سرمایی هستید یا گرمایی؟نور اذیتت میکنه؟در چه حد؟چند وقت به چند وقت میری خونه؟زود میخوابی؟و...یک سوال این وسط بود که با همه ی سوال ها فرق داشت:نماز میخونی؟...در این بین وقتی تمام سوال های کلیدی پرسیده میشد آخرین سوال این بود:تو سوالی نداری؟...سوال من؟!خب در واقع مهم ترین چیز برای من بابت سِلِکت کردن هم اتاقی ملاک های روانی بود و من این مورد را در آخرین مصاحبه ام مطرح کردم...وقتی این موضوع را بیان کردم چشم طرف مقابلم به اندازه ی قطر درب روغن ِ حلبی ِ توی کابینت شد.برایش توضیح دادم:ملاک روانی نه به این معنی که هم اتاقی ات صرفا ثبات روانی داشته باشد و در خواب راه نرود و ماری جوانا مصرف نکند.یعنی وقتی قراره چیزی تو اتاق بخوری به هم اتاقیت حداقل تعارف کنی.وقتی میبنی هم اتاقیت حال خوبی نداره نگرانش بشی و باهاش حرف بزنی.وقتی ازش ناراحتی بهش بگی.وقتی حالت خوش نیست سر کسی خالی نکنی.رعایت حالش رو بکنی.در واقع امنیت روانی تو اتاق حاکم باشه.وگرنه من هیچ مشکلی با گرمی و سردی ندارم.به نور حساسیت ندارم.سازگارترین فرد از لحاظ نور و گرما و خواب و تق تق دکمه های کیبورد و سروصدای داخل سوئیت و غیره هستم.ولی تنها چیزی که حاضرم بابتش قید اتاق رو بزنم و حتی برم توی نمازخونه زندگی کنم اینه که هوش هیجانی و شعور اجتماعی کسی،پایین تر از سطح تحصیلاتش باشه...دو نفر این شرایط را داشتند و من سِلکت شان کردم:موخرمایی،یک هم اتاقی جدید...

نظرات (۱۳)

۰۷ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۵۱ مستر نیمــا
تو زندگی خوابگاهی واقعا یه هم اتاقی خوب نعمته
یه ترم هم اتاقیمون دوست صمیمیه یکی از بچه ها بود. بعد از اون ترم اون صمیمیت و دوستی برای همیشه از بین رفت
بعضیا واسه دوستی خوبی ولی برای هم اتاقی بودن نه!
پاسخ:
این مدلی ما هم مورد داشتیم
وایییییییییی ترم بعد :(
و چقدر این شعور و روان اجتماعی مهمه.. چقدر خوب به چیزای مهم و مهم و مهم اشاره میکنی که خیلیا بهش توجه ندارن. مرسی عطیه عزیزم بخاطر همه حرفای خوبت که باعث میشه حتی به خودم گاهی تلنگری زده بشه که حواسمو بیشتر نسبت به اطراف و اطرافیانم جمع کنم. فرشته مهربون به تو میگن😙
پاسخ:
ای بابا تو زیاد ب من لطف داری
ممنونم ازت(گل)
۰۸ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۱۲ مصطفی موسوی
 سال‌آخر برای خونه دانشجویی‌گرفتن من شروع‌کردم‌به‌انتخاب‌افراد. یعنی به هر سه‌نفرشون خودم پیشنهاد دادم. و به قدری از انتخابم‌راضی‌بودم‌که برای‌دوباره زندگی کردن با اون آدما حاضرم‌حتی‌دوباره به سمنان برگردم! خدا نصیب کنه حس خیلی خوبیه :)
یه کاری میکنین که مصمم شم که ارشد بخونم و حتما این فضاها رو تجربه کنم. به نظرم خیلی جالب میاد. سخت اما جذابه
جالبه که بعضی افراد لیدر هستند تو یه جمعی یا تو یه محیطی،و ممکنه بعضی چیزها رو بقیه براساس اونا بسنجن مثلا طرف معتقده که وقتی چند روز نمیاد هیچ کس نباید بدونه و اطلاع داشته باشه و اینکه کجا رفته که خوب مطمئنا به کسی ربطی نداره پس اگر کسی از روی محبت نگران بشه و فکر کنه طرف ممکنه مرده باشه و احیانا چندبار بهش زنگ بزنه یقینا در این جمع فضول تلقی میشه و...
البته من خودم به خیلی از مسائلی که گفتید حساسم از جمله سرما و نور و.. ولی واقعا تحمل آدمهایی که از نظر روحی مشکل دارن و متاسفانههه نمی دونن که مشکل دارن و احساس می کنن دنیا حول محور اونا میچرخه خیلییییییی سخت تر از مسائلیه که گفتید و اینکه تازه فهمیدم چرا بچه های خوابگاهی معمولا زبر و زرنگاً به خاطر شرایط سخت زندگیشونه
عشق برای تو
پاسخ:
خیلی خیلی مچکرم بابت قسمت اخر پیامت:))) (گل میخک)
خیلی خوب بود در ضمن من روز عطیه رو هم یادداشت کردم توی تقویمم ایشالا سال دیگه زنده باشم یاد آوری میکنم .
پاسخ:
یوهوووووووووووو.جیییییییغ خوشحالی
خب خداروشکر که هم اتاقیاتو سلکت کردی عطیه،چون این عوض کردن اتاق و هم اناقی فاجعه س،اووووف😕
پاسخ:
سوده:**
چقد خوب بود جواب تو و چقدر بی اهمیته برای بعضیا این مسائل مهم....
ما حتی توی خانواده ها مون هم داریم افرادی که این مشکلات روانی رو دارن !
امیدوارم روز و شب هایی پر آرامش کنار هم داشته باشید..
پاسخ:
ممنونم
سلام عطیه

=))) ))) ))) ) ) ) )))))))))
پاسخ:
سلام
۱۸ خرداد ۹۵ ، ۰۵:۱۴ همطاف یلنیـــز
سلام سلام
.
نمی دانم خوش شانسی ام بید یا چی
با اینهمه هنوز هم (پس از سالهاااا) که با هم اتاقی ها گپ و گفتی داریم این جمله تکرار می شود که ما تنها سه نفری بودیم که تمام طول تحصیل! هم اتاق ماندیم آن هم با دل خوش
.
برقرار بمانی و راضی
^_^
ب امید روزای شاد و طلایی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی