تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

نشسته بر بالکن

يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۰۳ ب.ظ

یک جایی از سریال This is us هست که کیت، عصبانی و دل شکسته از شوهرش، در بالکن می‌نشیند و منتظر می‌ماند قلب شکسته‌اش آرام بگیرید. علت دل‌شکستگی‌اش این است که شوهرش بدون اینکه او را در جریان بگذارد، مدت زیادی به باشگاه می‌رفته. 
در بالکن نشسته و اشک می‌ریزد. در همین حین همسایه‌ی عجیبشان می‌آید و به کیت می‌گوید ماشین‌شان را در جای مناسب پارک کنند، چون او نمی‌تواند درست پیاده‌روی کند. کیت گریان به همسایه می‌گوید بیخیال و بدون اینکه مرد بخواهد، از غمی که دارد برای او می‌گوید.
مرد همسایه می‌گوید: "متاسفم که داری روز بدی رو می‌گذرونی. من دو و نیم سال پیش سکته بدی کردم. نزدیک بود برم به دیار باقی! مجبور شدم الان همه چیز رو دوباره یاد بگیرم. راه رفتن، حرف زدن، حتی جویدن و قورت دادن. ولی بالاخره تونستم. ولی یه هفته بعد کارم رو از دست دادم. الان هم تنها هدفم اینه که بتونم فقط یک و نیم کیلومتر راه برم. واسه همین وقتی به طرف خونه شما میام، سرعتم کم میشه چون ماشین شما جای بدی پارک شده!" کیت شوکه شده، اشک‌هایش خشک شده، به مرد نگاه می‌کند و دیگر یادش می‌رود چه غمی داشته.

 

از روی بالکن‌هایتان بلند شوید. اشک‌هایتان را پاک کنید. کسی در مسیر خانه شما، غصه‌ای تپل‌تر دارد اما راه تقلیل  دادن غمش و تکثیر کردن زندگی را هم بلد است.

۹۹/۰۹/۲۳
.