تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

آن شب...آن شب...

شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۸ ب.ظ

سه تا دختر بودیم که کِش موهایمان را باز کردیم و خودمان را پرت کردیم روی تخت و زمانیکه سرمان را روی بالشت گذاشتیم موهایمان پخش شد روی سفیدی اش.رنگ موهای یک کداممان خرمایی بود،رنگ یکی دیگر مشکی و آن یکی که من بودم،حنایی-مشکی-قهوه ای-!!!!بالشت ها را رنگی کردیم و به سقف خیره شدیم...گفتم برایتان داستان بخوانم؟!خنده شان را ندیدم ولی قطعا خندیدند...سر تکان دادنشان را هم ندیدم ولی قطعا سر هم تکان دادند...اول برایشان مرتضی برزگر را خواندم...ساعت از یازده گذشته بود اما در زدند.همان پسره پشت در بود که مرا یاد هری پاتر می انداخت...برایمان بستنی اورده بود...موهایشان را از روی بالشت جمع کردند و نشستند به بستنی خوردن...برایشان همچنان میخواندم...عشق روی پیاده ی مستور را خواندم...یاز هم مستور خواندم...یاز هم دراز کشیدند و بالشت ها را رنگی کردند..."قاب های خالی"ِ فهیم عطار را خواندم و بهشان گفتم:عشق تاریخ انقضا دارد؟!مو خرمایی گفت دارد.گفت عشق فقط تا قبل از ازدواج است.بعد از ازدواج زندگی بوی گه میگیرد.عشقی دیگر دیده نمیشود...گفتم به عشق و تاریخ انقضایش فکر کنید...چند دقیقه بعد نور موبایلم را انداختم روی چشم های مو مشکی و دیدم کنار دستم خوابش برده...مو خرمایی هم روبرویم خوابیده بود...فردا شب توی قطار هیچ کدام مان کِش موهایمان را باز نکردیم...برایشان داستان خواندم و با داستان اول خوابشان برد...خوابیده بودند و من سرم را چسبانده بودم به پنجره ی یخ و سیاه قطار و همزمان با تق تق صدایش به این فکر میکردم ک عشق تاریخ انقضا دارد؟کش موهایم را باز کردم...شب مشکی و حنایی و قهوه ای شد...

نظرات (۹)

اونی که تاریخ انقضا داره ..عشق نیست ...
عشق زنده است ...همیشه ..کمرنگ میشه اما زنده می ماند ..به گمانم ..
پاسخ:
باید بهم ثابت بشه
هیچ وقت عشقو تجربه نکردم 
نمیدونم اگه اتفاق بیوفته روزی تموم میشه یا نَححح:) قصه های توی کتابا که میگن عشق تموم نمیشه.
۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۰:۱۸ °• نیلگون •°
چقدر  خوب نوشتی عطیه ..سؤال منم هست.
گاهی خیلی بهش فکر میکنم ولی جواب ...؟نمیدونم.نمیدونم.
۰۱ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۷ مستر نیمــا .
عشق هم مثل زندگیه. فراز و نشیب داره. قله و دره داره
مقدارش ثابت نیست
مثلا اوج قله یک عشق و کششش در دوری و نرسیدنه. بعد وصال مقدارش کمتر میشه. مثل زغالیه که اولش آتیشه بعد آروم میسوزه. یه جاهایی عشق تکراریه و دیگه هیجان نداره میشه ! مثل آتیش زیر خاکستره. هست اما خیلی به چشم نمیاد
یه وقت هایی هم خاموش میشه. عشق مثل آتیشه به هوا احتیاج داره.به سوخت احتیاج داره! بهش نرسه خاموش میشه.آب روش بریزی خاموش میشه و ...
عشق ثابت نیست. عشق ثابت نیست
پاسخ:
خوب بود
۰۱ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۷ راحنا رهایی
عشق یه زمانی بهت یه نشونه ای از پایان انقضا میده ولی تو ابدا می تونی باور کنی ..سعی میکنی نشون بدی هنوزم تازه ست و این خیلی بده عطیه ..
عشق ثابت نیست چون آدمی ثابت نیست
آدم ها تغییر می کنند
هیچ وقت نباید به کسی گفت تا زنده ام عاشقت می مانم
نباید عشق را به صورت یک التزام درآورد
آدمی همیشه در حال تغییر است
چقدر این پست رو دوست داشتم عطیه. 
من که نمیتونم یه نگاه صفر و صدی به این موضوع داشته باشم...یعنی این بیشتر برام قابل قبوله که مثلا کمرنگ شدن عشق رو در نظر بگیرم... :)

جالبه که قبل از اینجا اومدن، پست این وبلاگ رو میخوندم با همین موضوع. که اون هم به همین موضوع اشاره کرده بود. البته من به اونم معتقد نیستم، هرچند که فیلسوف بزرگی مثل هیدگر گفته باشه 😶 البته از نسبی بودن، میشه قبولش کرد.
الان دیدم که لینک اون وبلاگ ثبت نشده. اینه آدرس اون پستی که در کامنت قبلیم گفتم:
http://horuf.blogfa.com/post-791.aspx
پاسخ:
مرسی گفتی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی