تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

حتی با قشنگ صدا کردن نام یکدیگر

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۳۲ ب.ظ

چند دقیقه پیش زنگ خانه مان را زدند.دوست مامان بود.آمده بود دم در خانه تا تولد سه روز پیش مامان را تبریک بگوید.یک دسته گل بزرگ رز اورده بود.داد دست مامان.او را بوسید و سریع خداحافظی کرد و رفت.بعدش مامان دسته گل و هدیه ی نه چندان بزرگ و لاکچری اش را دستش گرفته بود و اشک شوق می‌ریخت.می‌بینید؟!همین‌قدر ساده و بدون ادا اطوار و قشنگ می‌شود آدم‌های اطراف‌مان را خوشحال کنیم.لازم نیست برای اثبات دوستی‌مان کارهای شگفت‌انگیز و یا هزینه‌بر انجام دهیم.لازم نیست همیشه با هماهنگی و برنامه‌ریزی یک نفر را شاد کنیم.حتی با دادن یک دسته‌گل دم در خانه،حتی با نوشتن یک نامه،حتی با بوسیدن بدون مناسبت و خیلی چیزهای ساده‌ی دیگر هم می‌شود کسانی که دوست داریم را خوشحال کنیم...کاش همینقدر که در شکاندن قلب‌های یکدیگر حرفه ای بودیم،در ذوق‌زده کردن اطرافیان‌مان هم خلاقیت داشتیم...