تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

آغوش امن

پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۵۵ ب.ظ

یک سکانسی از زندگی ام در ذهن دارم که از شش یا هفت سالگی ام است چون برادری نداشتم.یک شب سرد زمستانی یا شاید پاییزی.سردی اش را از آنجایی میگویم که درب منتهی به حیاط مان بسته بود.مامان داشت کوکو می پخت و منتظر بابا بود.نشسته بودم کف آشپزخانه و اشک میریختم که دلم پیتزا میخواهد.پیتزا خوردن ما فقط باید در شب های پنجشنبه یا جمعه صورت میگرفت.برنامه ی خاص خودش را داشت.میرفتیم پارک،سینما،دم زاینده رود،برای پرنده ها نان میریختیم و پفک و شب که گرسنه میشدیم با ژیان یا پیکانمان میکوبیدم و میرفتیم پیتزا میخوردیم.این جز لاینفک برنامه ی روزهای تعطیل مان بود.آن شب برنامه کوکو بود.اما من با اشک التماس میکردم که پیتزا میخواهم!بابا خسته وارد خانه شد.هیچوقت این صحنه را یادم نمی رود که مرا بوسید و بغل کرد و گفت بریم پیتزا بخوریم.و در جواب مامان که گفته بود شام درست کردم گفته بود:کوکو باشه برای ناهار!آن شب خارج از قاعده پیتزا خورریم...ریز به ریز آن شب در خاطرم هست.و اگر یکبار دیگر قرار بود زندگی گذشته ام برایم تکرار شود بی شک آن شب را تکرار میکردم....حالا تنها و دل گرفته روی تخت اتاقم در خوابگاه دراز کشیده ام و ناگهان با یادآوری و نوشتن این خاطره ناخوداگاه اشک میریزم.دنیا را همینقدر بی قاعده؛آسان؛در دسترس؛و امن میخواهم.مثل جمع خانوادگی مان در آن شب،روی صندلی پیتزا فروشی شام شام!

۹۵/۱۰/۰۲

نظرات (۱۴)

۰۲ دی ۹۵ ، ۱۶:۵۹ دچــ ــــار
اصفهانی هستید شما ؟ 
شهرتونو دوست میدارم :))
+ چقدر باباها خوبن وقتی تصورشم نمیکنی :))

پاسخ:
بله اصفهانیم
:)
۰۲ دی ۹۵ ، ۱۷:۱۷ قاسم صفایی نژاد
خدا پدرتون رو حفظ کنه براتون... ای کاش همه دخترها انقدر قدر بدونن.
یعنی همین کارهای کوچیک ما میتونه برای دخترامون انقدر خاطره انگیز باشه؟ منم همین مدلی هستم، هر چی دخترم بخواد انجام میدم و مامانش میگه لوسش نکن :D
پاسخ:
لطف دارید.
:)
اه...چه خاطراتی..
من هم الان یک جای بسیار دور..
دورتر از انچه که فکرش را هم لحظه ای بکنی..
تنها و خسته در فکر خانواده ام..
اما، أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
پاسخ:
شاد باشی
گاهی وقتا منم یادم میوفته به چیزایی به ظاهر ساده ولی شاد شاد شاد قدیما
احساس میکنم دیگه نمیتونم مثل اون قبلا شاد شم از چیزای کوچولو
پاسخ:
:(
۰۲ دی ۹۵ ، ۱۹:۱۴ مصطفی موسوی
کاش پی نوشت اضافه می‌کردی مخاطبای جوون تر وبلاگت بدونن پیتزا اون موقع مزه و مفهومی کاملا متفاوت با پیتزای الان داشت!
پاسخ:
:))))
چه حیف که بعضی از لحظه ها دوباره تکرار نمیشه، دست کم با همون کیفیت 
پاسخ:
تکرار میشند!ما دیگه توقعمون رفته بالا
نچ
چنین حس هایی فقط مال عالم بچگیاس، بزرگ که بشی همه چیز تغییر میکنه
تن پدر و مادرت سلامت باشه، دلتون شاد
پاسخ:
مچکرم
۰۳ دی ۹۵ ، ۱۲:۲۹ آذری قیز
اما وقتی بزرگ میشی میفهمی که دنیا اینقدر امن و بی حاشیه و آسان و بی قاعده هم نیست. امیدوارم لحظه هایی از این جنس توی زندگی الانت بارها و بارها تکرار بشه لحظه هایی که مزه اش زیر زبون آدم می مونه
پاسخ:
ممنونواز لطفت:))
این خاطره باید مال خیلی سال پیش باشه بیشتر از 15 سال ؟! اون موقع پیتزا جز غذاهای با کلاس محسوب می شد 
پاسخ:
بله:)
گاهی همین ساده ترین ها بهترین ها هستند
گاهی همین کم ترین ها با ارزش ترین ها هستند
ممنون بابت این یاد آوری زیبا...
پاسخ:
:)
۰۷ دی ۹۵ ، ۰۱:۱۷ 🍁 غزاله زند
چه قشنگ. بعضی از خاطره‌ها،چقدر پر رنگ میمونن کنجِ دله آدم.جوری که دوست داری یه بار دیگه همه چیز برگرده عقب تا سادگی و دورِ هم بودن‌ها رو دوباره حس کنی،خیلی نزدیک و قابله دسترس‌تر😊
پاسخ:
خاطرات خوشبو
۰۷ دی ۹۵ ، ۱۱:۱۴ الهه صادقی
سلام به روی ماه صاحب خونه و این کلمه های مآچیدنی :) از اینستا بخاطر درسا توبه کردم ولی اینجارو میخونم با ذوق*: سلامت باشن...سلامت باشی*:
پاسخ:
سلام:)چقدر خوشبختم من:)
(گل رز بهت)
۱۰ دی ۹۵ ، ۱۰:۰۰ صبا مهدوی
همین طور ساده آسان بی قاعده دسترس و امن...

عطیه، نوشته ات حس آرامش بخشی داشت :)
پاسخ:
ممنون صبا:)
۱۳ دی ۹۵ ، ۱۶:۵۶ هذیان سرا
سلام:)
یه سوال ن چندان مرتبط با پست:)
شما گودریدز ندارید؟
پاسخ:
سلام:)
داشتم ی مدت
زیاد ازش سردرنیوردم دیگه رفتم توی انباری!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی