تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

حادثه در دل شب.مکان:توالت

پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۵۵ ق.ظ

ساعت 00:45 وقتی کل سوئیت را سکوت گرفته و حتی تمام چراغ ها خاموش است،با صدای "گامب"از رو تختم پریدم.همزمان تمام بچه های سوئیت با همین حرکت از روی تخت پریدند و همگی به سمت محل صدا رفتیم.وقتی حدود هشت نفر دم در دستشویی جمع شدیم و به فردی که توی دستشویی ولو شده بود و در واقع افتاده بود نگاه کردیم بعد از سی ثانیه سکوت از خنده هرکدوم مون ولو شدیم روی زمین!...فرد مجروح هم همینطور ولو شده با ناله میخندید!علت خنده؟!نامشخص شایدم بخاطر موهای برق گرفته ی معلق توی هوامون بود!

خوابگاه گاهی با تمام اتفاقات ریز و مسخره اش که هیچ جایی جز در همان خوابگاه شیرین نیست،خواستنی میشود.