تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

...

جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۳۳ ب.ظ

در زندگی ام لحظه هایی وجود دارد که هرچقدر زیاد یک نفر را دوست داشته باشم؛در آن برهه باید دوست داشتنم را به شکل کاملا آرامی به حد معمولی؛برسانم.خیلی معمولی...و آدم هایی که معمولی دوست دارم را به حاشیه ببرم...و به این ترتیب همه یک مرحله به عقب برگردند...حس میکنم الان در آن برهه هستم و باید خلوت شوم...خلوت خلوت...و تنها کسی که حق دارد همانجا سر جای اصلی و بزرگ خودش بماند"مامان"است....نیاز دارم که ریموت رو بزنم و درها بسته شود و من،تنها داخل بمانم...


۹۵/۰۸/۰۷