تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

مرگی که سرم روی زانوی تو باشه

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ق.ظ

وقتی شنیدم کیا رستمی فوت شد،باز یاد آرزوی دیرینه و بچگیم افتاد.همون آرزویی که وقتی خسرو شکیبایی و قیصر امین پور فوت شدند،تو ذهنم جرقه زد.همون آرزویی که وقتی حمیده خیرآبادی فوت شد،آرزوش کردم..."مرگ باشکوه"...مرگی که اخبار اعلام کنه.بی بی سی بیاد خبر فوری بده و بگه.مرگی که وقتی وارد صفحه های مجازی میشی همه ازش حرف بزنند...نمیگم میخوام به اون درجه از شهرت برسم که وقتی مردم همه منو بشناسند!دارم از مرگی حرف میزنم که همه رو متاسف کنه.مرگی که همه سرشون رو به سمتش ببرند و بگند:آخ...شهدای هسته ای هم معروف و مشهور نبودند ولی وقتی کشته شدند و رفتند از پیش مون همه سرمون رو انداختیم پایین و آه کشیدیم....مرگ باید باشکوه باشه و این آرزوی درجه اول منه....ارزوی درجه اول و دیرینه ی من...


۹۵/۰۴/۱۵