تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

ی لحظه وقت دارید؟

چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۱ ب.ظ

بنظرم،مشکل جهان سومی بودن ِ ما،تنها،مطالعه ی کم،سیگار و فقر و فحشای زیاد،زن بازی ِ و چشم چرونیِ بعضی مردا،رفتارای هیستیریکی و جلب توجه بعضی زن ها،شاشیدن بچه ها کنار خیابون،تلف کردن ِ بیشتر وقتمون برا خاله زنک بازی،سرچ های بیش از حد فیلمای پورن و سکس،و عوامل دیگه و دیگه نیست...دزدی ادبی و هنری و روحی و جسمی و غیره و غیره رو هم بذارید جزئش...کاری ندارم که روزانه صدها بار به ما دزدی روحی میشه.با نگاهای بد،با متلک های بزرگ و چندش،با حرفای نیش دار...خواستم بگم اگه ی متن رو خوندی و دیدی زیرش اسم نویسنده ش هست و تو اون رو پاک کردی،اینم ی دزدیِ.ی بی فرهنگیِ صرفِ.حالا اگه تمام فیلمای وودی آلن رو دیده باشی و تموم کتابای مارکز رو از حفظ باشی.اگه پوستر هدایت به دیوار اتاقت باشه و تمام آهنگای بتهوون رو تو گوشیت داشته باشی...هرچقدر هم خودت خودت رو ی آدم روشنفکر بدونی یا حتی ندونی...این همه حرف زدم که بگم:امروز دقیقن شش نفر،بله شش نفر بهم گفتند یکی از متن های من رو تویِ صفحه ها و کانالای دیگه خوندند در حالیکه اصلا اسمی از من زیر نوشته م نبوده.نوشته ی"میگویم آنقدر ژلوفن بخور که خوابت ببرد"که چند سال پیش توی بلاگفا نوشتم و چند روز پیش بازنشرش دادم توی کانالم و وبلاگم...الان بدون ِ اسم خودم دیده شده.از صفحه های فیس بوک گرفته تا همین کانال ها...خواستم بگم من هیچوقت ادعای نویسندگی نکردم اگر هم این ادعا رو داشتم،زیاد تاکید نکردم روش و نخواستم خودم رو بزرگ نشون بدم.ولی خب کسی که چیزی مینویسه،دوست داره اگه ی بازخوردِ خوبی از نوشته ش میبینه و یهو نوشته ی خودش رو توی صفحه های مجازی ِ دیگه میخونه،اسمش هم اون زیر چشمک بزنه.این خواسته ی بزرگی نیست.این ی انرژی به نویسنده های نوپا و تازه کاری مثل ِ منِ که تنها و تنها خواسته شون اینه که:اگه نوشته ای ازشون میخونید اون اسمِ زیرش رو پاک نکنید.اگه اسمی پایینش نیست و شما صاحب اون نوشته رو میشناسید قبل از اینکه نوشته رو شِیر کنید،ی اسم و ی فامیل هم اون پایین بنویسید...نوشته ها برای صاحب هاشون،حکم بچه ها برای مادرهاشون رو دارند...جز خیانت کارا نباشید...
با احترام:)
عطیه میرزاامیری

نظرات (۱۳)

این حرف دل منم هست عطیه جان !
پاسخ:
حرف دل همه ی ماست فاطمه
۱۸ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۲۱ محمد * شـــــــــورگشتی *
کاملا درسته
:|
امیدوارم عمرم قد بده و ببینم که چنین مواردی دیگه نیست..
از اتفاق من هم چند روز پیش متن شما رو توی یه کانال دیدم و به نظرم خیلی آشنا بود و قبلا خونده بودم ولی نمی دونستم کجا ، و چون خیلی دلنشین بود توی چند تا گروه کپی اش کردم ، پس لطفن بازنشر ناآگاهانه بی اسم متنت رو ببخش بر من عطیه جان 
۱۹ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۵۳ محمد ابراهیمی
اونقدر جدی نباش..
بذار حال کنن همه
پاسخ:
!!!!!!!!!!!!!!!!!
۱۹ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۳۲ محمد ابراهیمی
و اینکه ادعای بی ادعا بودن و بزرگ نبودن خود یک ادعاست..
با چه هدفی مینویسی واقعا؟ مهمه واقعا زیر یک نوشته اسم نویسندش باشه؟
پاسخ:
نخون خب
اسلحه زیر گلوت گذاشتن؟

۲۰ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۴۳ محمد ابراهیمی
فکرکنم خیلی جواب بی ربطی دادید..
 و اینکه این لحنتون اصلا نشونه ی خوبی نیست و مناسب یک وبلاگ نویس..

موافقم که باید امضای نویسنده را هم همراه مطلبش بازنشر کرد اما به نظرت  فلش به دست چرخیدن تو خوابگاه به دنبال سریال شهرزاد همین عیب بازنشر بی اسم نویسنده را ندارد؟! دست اندرکارانش چند بار گفتن که راضی نیستن سریال شان کپی شود.
پاسخ:
ما هربار یکی از بچه ها سریال رو از سایت شهرزاد میخره
هردفعه ی نفرمون
قضاوت کردن چی؟!اخلاقی ه؟
خودت گفتی یک نفر می خره. عقل می گه یک نفر بخره و یک خانواده ببینن نه یک نفر بخره و یک خوابگاه ببینن! چقد تندی شما؟!؛ واقعا روانشناسی می خونی؟
پاسخ:
مرسی که به خودتون اجازه میدید هر قضاوت و هر حرفی بزنید و اگه جواب گل و بلبل نشنیدید ،تندی کنید و باز انگشت اتهام به بقیه(من)بزنید
:)
پ.ن:لزومی نداره توضیح بدم برات ولی برا اینکه حق ب جانب نری جلو میگم:هرکی از هرکی شهرزاد رو بگیره و ببینه موظفِ دفعه ی بعدی خودش اونو بخره و به اون طرف مقابلش بده
ی جورایی ی معامله ی حساب شده ست.و در ضمن ما با همه ی خوابگاه دوست نیستیم.هرکی برا خودش ی چندتایی دوست داره اما نه با کل ساختمون دوست باشه..
بی جهت نیس که می گن دروغگو کم حافظه س. ارجاعت می دم به پست خودت: دوشنبه شب ها کاسه ی گدایی مان که تویش فلش است را دست میگیریم و در سوئیت ها به دنبال فیلم شهرزاد میگردیم...امشب نوبت من بود...لابه لای سوئیت ها و اتاق ها سرک میکشیدم..در اتاق 3 یِ سوئیت شش به درخواستم لبیک گفته شد...آی لاو یو خوابگاه اند سوئیت شش...
اگه دوستت مشخص بود صاف می رفتی سراغش نه که ... . ضمنا تو همین پستت مثل اکثر پستهات داری قضاوت می کنی درباره مردم و به صرف ننوشتن اسمت پای شیر مطلب اتهام خیانتکار می زنی بعد خودت ... . جامعه به شما روانشناسها واقعا نیاز داره. به تخصص تون. منتها خواهشا اول با خودتون در صلح باشین. موفق باشین.
پاسخ:
واقعا متوجه نمیشی یا خودت رو میزنی به اون راه؟!!!
از چی لجت گرفته که توی هر سه تا کامنت یه چیزی رو ب من نسبت دادی؟
دزد!دروغگو!تند و...
چرا اصلا کامنت بعضیا رو تایید میکنی؟ حسودا
پاسخ:
عزیزم:)
خب تاییدم نکنم ی حرف دیگه برام در میارند
آخی.اون متنه آنقدر زلوفن بخور واسه شما بود
عالیییییییییییییییییییییی بود

خیلی خوب مینویسین

بنویسین همیشه

چشم.کپی بدون اسم نمیکنیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی