تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

باید بگویم آنقدر ژلوفن بخور که خوابت ببرد

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۵۰ ب.ظ

مامان ها وقتی یکدفعه در اتاق بچه هایشان را باز میکنند و یک لیوان چایی،یا یک بشقاب کیک یا میوه دستشان است دو حالت بیشتر ندارد...یا بچه شان دارد کار مهمی انجام میدهد یا خودشان کار مهمی با آنها دارند...در اتاقم باز شد و من کار مهمی انجام نمیدادم که مامان وارد شد.با یک بشقاب میوه یا یک لیوان چایی یادم نیست.فقط مامان وارد شد و گفت میخواهد یک راز به من بگوید.رازی ک همه ی مامان ها یک روز باید به دخترانشان بگویند.نشست روبرویم و آرام شروع کرد به حرف زدن:دخترها وقتی به یک سنی برسند،ماهی یک هفته یک دردی میپیچد توی دلشان و...راز بود.من خوشحال بودم که آنقدر بزرگ شده بودم که مامان آرام توی گوشم راز بگوید.مامان از درد و خون و ضعف گفت.اما نگفت که ماهی یک هفته علاوه بر دل درد و غیره دخترها حوصله ی خودشان را ندارند.بهانه گیر میشوند.حالشان از آدم های اطرافشان بهم میخورد.ژلوفن و آبجوش و عسل خوراکشان میشود.مامان نگفت سیخ جگر و پسته کفاف نمیدهد که دخترها در این مواقع یک شانه،یک آغوش امن میخواهند تا زار زار گریه کنند.و هیچکس نباشد که بپرسد چرا گریه!یک نفر باید در این مواقع باشد که شعورش بالا باشد بدون هیچ حرفی فقط گوش به فرمان باشد.باید درک کند وقتی خون از آدم میرود عقلش کار نمیکند و فقط دلش میخواهد یک نفر احساساتش را تقویت کند...من فقط خوشحال بودم که زودتر از تمام دخترهای دبستان این راز را فهمیده ام...بعد که بزرگترتر شدم،وقتی رازم عملی شد به خودم قول دادم اگر روزی پسردار شدم،وقتی پسرم توی اتاقش نشسته و کار مهمی نمیکند،یک فنجان چایی برایش ببرم و بگویم کار مهمی دارم.باید یک راز به تو بگویم:دخترها در ماه یک هفته اش را خر میشوند.خر نه به معنای اینکه گوش در بیاورند.نه.فقط عقلشان تحلیل میرود.حوصله ی منطق ندارند.حوصله ی 2 ضبدر 2 میشود چهار ندارند.حوصله ی فلسفه بافی های ارسطویی ندارند.دلشان میخواهد به یک نفر گیر بدهند و بعد توی دل همان یک نفر گریه کنند.به پسرم بگویم:در این مواقع با دوست دختر یا خواهر یا همسرت بحث نکن.فقط برایش پسته مغز نکن.فقط نپر از داروخانه ژلوفن بخر و با دردهایی که میکشد بِروبِر نگاهش نکن.بغلش کن.ژلوفن هیچ کوفتی نیست.بغل تو میتواند معجزه کند...بعد فکر کردم اگر دختر دار شدم و دخترم مثل خودم کسی را نداشت که بغلش کند،باید چه کنم؟!

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۵

نظرات (۱۳)

۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۵۶ فاطیما کیان
آخ از وقت هایی که بغلی دم دست نیست حالا ژلوفنش رو میشه نادیده گرفت و دردش رو تحمل کرد ولی بغل ...
همیشه به این موضوع فکر میکردم

تو مادر خوبی خواهی شد...  :)
پاسخ:
ای جانم...ممنونم ازت:)
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۱۹ الهه سالاری
آخی
راست میگی ها!
یک اغوش برای گم شدن تویش
دستی برای فشار دادنش 
یک نفر برای بودنش 
که باشد که غر بزنیم به جانش
 توی بغلش گم شویم
و درد هم که میپیچد به جانمان گم بشود همان حوالی و دیگر خودش را نشان ندهد !
تا حالا بغل امتحان نکردم و در مورد من فک نکنم جواب بده
ولی گریه خوبه اما آخ اگه مکان و زمان گریه موجود نباشه ...
آره آره عالیه، منم اگه پسر دار شم براش حتما می گم می گم بغل معجزه می کنه 
پاسخ:
خوشبحال بچه ای ک تو مادرشی
اولین متنی که ازت خوندم همین بود.
یادش بخیر...
پاسخ:
چ خوب ک یادته
۱۹ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۳۵ راحنا رهایی
در رابطه با پست 181 
میشه به رفیقت بگی هوای من رو هم داشته باشه؟

پاسخ:
خودت بگو
از خودتو زودتر گوش میکنه
۱۹ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۵ راحنا رهایی
چشم عطیه خانوم  قول میدم تنبل نشیم :)

"پست 181 "
پاسخ:
:)
سلام. من خواننده ی خاموش وبلاگتم :-)
الان این متنو تو یکی از پیج های فیس بوک دیدم. انقد دوس داشتم این متنو که کامل یادم بود کجا خوندمش. میرم اسم نویسنده ی متنو کامنت بذارم اونجا
پاسخ:
سلاااام
مرسی ازت بابت این کار
خیلی لطف میکنی
خواهش میکنم. وظیفه بود
پاسخ:
:**

سلام:) خیلی قشنگ بود !

اجازه دارم این متن رو با ذکر اسم خودتون توی وبلاگم بذارم؟؟

پاسخ:
سلام
بله میشه:)

ممنون :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی