تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

تلخ همچون چای سرد

تلخ منم،چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را

رابرت برتون نوشت:"من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم"

{از سال 89 تا 94 توی بلاگفا می‌نوشتم. بعدش بلاگفا هیولا شد و نوشته‌هام رو قورت داد. منم کوچ کردم به اینجا }

بایگانی

به وقت ناهار

سه شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۰۳ ب.ظ

در دقیقه ی نود از جایم بلند شدم و به آشپزخانه رفتم و فکر کردم:"کوکو!بله کوکو میتواند بهترین گزینه باشد"شروع کردم به درست کردن کوکو و باز فکر کردم:"زرررشک!زرشک داخل کوکو بهترین چاشنی ست"مو خرمایی زرشک داشت و از آنجایی که من و مو خرمایی ندارد(ینی اجازه دارم بی اجازه از وسایلش استفاده کنم)یک مشت زرشک ریختم داخل کوکو ها و خیلی شیک یکی یکی درستشان کردم و گذاشتم در ماهی تابه...در این حین قابلمه ای بزرگ رویِ گاز به من چشمک زد...آرزو(کدبانوی اتاق سه-اتاق روبرویمان-)از صبح مشغول آشپزی بود.و این قابلمه متعلق به او بود...درش را برداشتم...قابلمه غرق در ماکارانی بود.بله ماکارانی...آب از دهانم آویزان شد.در را گذاشتم و مشغول درست کردن سالاد شدم...چند دقیقه بعد آرزو با بشقاب ماکارانی در دست روبرویم بود...مثل همسایه های قدیمی برایم کمی از ناهارش را آورده بود...چند دقیقه بعد من هم با تکه ای کوکو با تزئین لیموترش و سالاد دم در اتاقشان بودم...چطور میتوانم زندگیِ تنهاییِ به این زیبایی را دوست نداشته باشم؟

نظرات (۹)

چقدر واقعا زندگی تنهایی خوبیه!
پاسخ:
منظورم از تنهایی،دور از خانواده بودنِ
۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۱۰ ریحانه .الف
خوابگاهو دوست دارم
آدم یک وقت هایی طعم چیزهایی رو هم که نچشیده دوست داره :)
پاسخ:
خوابگاه زمانی خوب و دوست داشتنیِ ک هم اتاقی های خوبی داشته باشی: )
حس لذت بخشیه! این که هم اتاقی های خوب داشته باشی
تجربش کردم:)))
پاسخ:
: )
خوابگاه رو چون خوابگاهی نیستم دوس دارم
اگه خوابگاهی بودم دوس نداشتم :/
خوش له حالتون که خوابگاهی هستینو دوسش دارین :/
پاسخ:
:)
۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۴۴ ...:: بخاری ::...
دیدی گفتم خوابگاه خوش میگذره؟
دیدی گفتم گریه نکن؟
پاسخ:
اگه تو اون اتاق میموندم هنوز گریه میکردم
۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۰۳ آدرینا عظیمی
من همچنان از خوابگاه میترسم :|
پاسخ:
ترس نداره اخه!!!!
من خودم خوابگاهی نبودم ولی به وضوح میدیم دوستم وقتی بلوکشو عوض کرد و هم اتاقیاش و هم بلوکیاش خوب بودند چقدر حالش خوب شد :) چقدر نصف دلتنگیهاش برطرف شد:) 
پاسخ:
: )
بله متوجه شدم. منظورم این بود که با وجود زندگی توی خوابگاه و نبود افراد خانواده، چقدر اطرافیانتون خوبن و زندگی جالبی دارین اونجا!
پاسخ:
: )
۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۶:۲۳ ...:: بخاری ::...
جواب نظراتت همه اش لبخند بود :)


+خوبه ک عوضش کردی اتاقتو. خیلی.
پاسخ:
خب چی بگم خب: )
+هوم هوم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی